جنگ سرد جدید: تحلیلی بر نظم امنیتی در حوزه اسیا-پاسیفیک

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسنده

دانشگاه اصفهان

10.29252/piaj.2020.99939

چکیده

این مقاله در پی پاسخ به این سوالات است که نظم امنیتی در منطقه اسیا-پاسیفیک چگونه است؟ ایا نهادهای منطقه ای توانسته اند نظم با ثبات و پایداری در این منطقه بوجود اورند؟ چه بدیل هایی برای یک نظم امنیتی با ثبات وجود دارد؟ در حوزه اسیا – پاسیفیک کدام یک از این نظم ها ممکن، کدام محتمل، و کدام مرجح است؟ پاسخ کلی با این پرسش ان است که نظم امنیتی موجود در منطقه اشفته و ناپایدار است. نهادهای منطقه ای نتوانسته اند آنگونه که انتظار می رود نظم با ثبات و امیدوارکننده ای ایجاد کنند. ورود چین و امریکا بعنوان دو رقیب عمده به نظم منطقه مهمترین چالش نهادهای موجود در حفظ صلح و امنیت منطقه است. با انکه مهمترین الگوی نظم امنیتی در منطقه می تواند امنیت دسته جمعی زیر نظر سازمان ملل و یا امنیت تعاونی زیر نظر مهمترین نهاد امنیتی منطقه یعنی مجمع امنیتی آسه آن باشد اما سناریوی محتمل ان است که در اینده نظم امنیتی دو قطبی مبتنی بر موازنه قوا در شکل دوره جنگ سرد استقرا یابد که اصطلاحا به دام چرچیل معروف است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The New Cold War: An Analysis of the Asia-Pacific Security Order

نویسنده [English]

  • Nowzar Shafiee
Esfahan university
چکیده [English]

Today, the Asia-Pacific region has become one of the main scenes of conflict for the establishment of security in the region. The security order of this region can be the foundation of the international political and security order that it affects. So this article seeks to answer the questions of what is the security order in the Asia-Pacific region? Have regional institutions been able to sustainable order and stability in the region? What are the alternatives to a stable security order? In the Asia-Pacific area, which of these disciplines is possible, which is contingent, and which is preferable? The general answer to this question is that the security order in the region is chaotic and unstable.
Regional institutions have not been able to establish a stable and promising order as expected. The entry of China and the United States as two major competitors to regional order is the most important challenge for existing institutions in maintaining peace and security in the region. Although the most important model of security order in the region can be collective security under the auspices of the United Nations or cooperative security under the most important security institution in the region, the ASEAN Security Forum, it is likely that in the future bipolar security order based on balance of power The shape of the Cold War period is induced, known as Churchill’s trap.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Security Order
  • Asia- Pacific
  • Power Balance
  • Churchill’s Trap
  • Cold War

Top of Form

چکیده

امروزه منطقه اسیا-پاسیفیک به یکی از صحنه های اصلی کشمکش برای استقرار نظم امنیتی منطقه ای تبدیل شده است. نظم امنیتی این منطقه می تواند بنیاد نظم سیاسی و امنیتی بین المللی را نیز تحت تاثیر قراتر دهد. از این رو این مقاله در پی پاسخ به این سوالات است که نظم امنیتی در منطقه اسیا-پاسیفیک چگونه است؟ ایا نهادهای منطقه ای توانسته اند نظم با ثبات و پایداری در این منطقه بوجود اورند؟ چه بدیل هایی برای یک نظم امنیتی با ثبات وجود دارد؟ در حوزه اسیا – پاسیفیک کدام یک از این نظم ها ممکن، کدام محتمل، و کدام مرجح است؟ پاسخ کلی به این پرسش که به روش توصیفی-تحلیلی بررسی شده آن است که نظم امنیتی موجود در منطقه، آشفته و ناپایدار است. نهادهای منطقه ای نتوانسته اند آنگونه که انتظار می رود نظم با ثبات و امیدوارکننده ای ایجاد کنند. ورود چین و امریکا بعنوان دو رقیب عمده به نظم منطقه مهمترین چالش نهادهای موجود در حفظ صلح و امنیت منطقه است. با انکه مهمترین الگوی نظم امنیتی در منطقه می تواند امنیت دسته جمعی زیر نظر سازمان ملل و یا امنیت تعاونی زیر نظر مهمترین نهاد امنیتی منطقه یعنی مجمع امنیتی آسه آن باشد اما سناریوی محتمل ان است که در اینده نظم امنیتی دو قطبی مبتنی بر موازنه قوا در شکل دوره جنگ سرد استقرار یابد که اصطلاحا به دام چرچیل معروف است.

کلید واژه: نظم امنیتی، اسیا-پاسیفیک، موازنه قدرت، دام چرچیل، جنگ سرد

 

The New Cold War: An Analysis of the Asia-Pacific Security Order

 

Nowzar shafiee

Associate Professor, University of Isfahan

n.shafiee@ase.ui.ac.ir

 

 

Abstract

Today, The Asia-Pacific region has become one of the main scenes of conflict for the establishment of security in the region. The security order of this region can be the foundation of the international political and security order that it affects. So this article
seeks to answer the questions of what is the security order in the Asia-Pacific region? Have regional institutions been able to sustainable order and stability in the region? What are the alternatives to a stable security order? In the Asia-Pacific area, which of these disciplines is possible, which is contingent, and which is preferable? The general answer to this question is that the security order in the region is chaotic and unstable. Regional institutions have not been able to establish a stable and promising order as expected. The entry of China and the United States as two major competitors to regional order is the most important challenge for existing institutions in maintaining peace and security in the region. Although the most important model of security order in the region can be collective security under the auspices of the United Nations or cooperative security under the most important security institution in the region, the ASEAN Security Forum, it is likely that in the future bipolar security order based on balance of power The shape of the Cold War period is induced, known as Churchill's trap.
Keywords: Security Order, Asia-Pacific, Power Balance, Churchill's Trap, Cold War

 

 

   

 

 

 

جنگ سرد جدید: تحلیلی بر نظم امنیتی در حوزه اسیا-پاسیفیک

نوذر شفیعی

دانشیار دانشگاه اصفهان

n.shafiee@ase.ui.ac.ir

 

مقدمه

 

امروزه حوزه اسیا- پاسیفیک به یکی از حساس ترین مناطق جهان از نظر سیاسی- امنیتی تبدیل شده است. این منطقه ضمن انکه خود مملو از چالش های سیاسی - امنیتی میان واحد های کوچک و بزرگ است، رقابت امریکا و چین بعنوان دو قدرتی که برای موقعیت هژمونیک در منطقه و جهان تلاش می کنند به ان افزوده شده و معمای امنیت را در این منطقه بسیار پیچیده کرده است. بر این اساس می توان از سه منظر به محیط سیاسی – امنیتی حوزه اسیا-پاسیفیک نگاه کرد:

الف) از نظر "ساختار امنیتی" : از این منظر حوزه اسیا-پاسیفیک اولا بیشتر قدرتهای برتر جهان و قدرتهای هسته ای بالفعل و بالقوه جهان را در خود جا داده است. ثانیا  این منطقه توجه استراتژیک سه قدرت بزرگ سیاسی و نظامی جهان یعنی چین ، ایالات متحده و روسیه را به خود جلب کرده و به محل اصلی رقابت انها بویژه چین و امریکا تبدیل شده است. ثالثا این منطقه دارای بسیاری از اتحادهای دو جانبه و چندجانبه با ایالات متحده است. 

ب) از نظر "رابطه امنیتی" : از این منظر آسیا -پاسیفیک با تنش های بالقوه و بالفعل زیادی مواجه است: از جمله  تنش در روابط کره شمالی و کره جنوبی ، کره شمالی و ژاپن ، هند و پاکستان ، روسیه و ژاپن ، چین و ایالات متحده ، چین و ژاپن ، چین و هند ، چین با برخی همسایگان جنوب شرقی آسیا ، چین و تایوان.

در میان این تنش ها ، رقابت امریکا و چین بدترین هستند. بعضی این رقابت را در "چهار ت" یعنی تایوان، تبت، تجارت، تکنولوژی خلاصه کرده اند. اما واقعیت این است که رقابت آنها عمیق تر از این موارد است. موضوعاتی مانند رقابت برای رهبری منطقه ای و حتی جهانی، نوسازی نظامی چین، رقابت نامشهود در فضا، نوسازی فن آوری چین بویژه در حوزه الکترونیک، اصطکاک های تجاری ناشی از ارتقاء صنعتی چین، اختلافات ایدئولوژیک، اختلافات نهادی مثل تفاوت در ساختار سیاسی و امثالهم از جمله مواردی است که باید بر "چهار ت" افزوده شود.

ج) از نظر"رویکرد بازیگران" : بازیگران منطقه اسیا- پاسیفیک را می توان به دو گروه تقسیم کرد: یک گروه که در تلاش است تا نظم بین المللی و منطقه ای موجود را حفظ کند و گروه دوم که تلاش می کند در نظم موجود تجدید نظر کند و آن را با یک نظم جدید جایگزین سازد. گروه اول توسط ایالات متحده و گروه دوم توسط چین و روسیه هدایت می شوند. این دوگانگی شرایط سیاسی – امنیتی منطقه را  پیچیده و مبهم کرده است.

با توجه به انچه گفته شد سوالات این نوشتار آن است که نظم امنیتی در منطقه اسیا-پاسیفیک چگونه است؟ آیا نهادهای منطقه ای توانسته اند نظم با ثبات و پایداری در این منطقه بوجود اورند؟ چه بدیل هایی برای یک نظم امنیتی با ثبات وجود دارد؟ در حوزه اسیا – پاسیفیک کدام یک از این نظم ها ممکن، کدام محتمل، و کدام مرجح است؟ فرضیه مقاله آن است که "مکانیسم های امنیت ساز" در اسیا- پاسیفیک بسیار متنوع، متضاد، و در عین حال ناکارامد بنظر می رسند. نهاد های منطقه ای تنها مکانیسم های امید بخش برای مدیریت دغدغه های امنیتی در منطقه است اما بنظر می رسد کارایی انها در ذیل بار سنگین رقابت چین و امریکا روز به روز کاهش می یابد. بر این اساس بنظر می رسد ماهیت روابط چین و امریکا عنصر اصلی در تعیین نظم امنیتی در منطقه باشد که در نهایت به شکل موازنه قدرت خود را نشان خواهد داد. در این مقاله از این وضعیت به "جنگ سرد جدید" یاد شده است.

برای توضیح موضوع ابتدا از نظریه نهادگرایی بهره می گیریم تا نشان دهیم که به لحاظ نظری، کارکرد نهاد های منطقه ای و بین المللی کدامند و آیا این گزاره های نظری با کارکردهای عملی نهادها انطباق دارد یا خیر. در گام دوم شرایط منطقه گرایی در اسیا-پاسیفیک را توضیح می دهیم تا روشن شود که آیا نهادهای منطقه ای قادر به حفظ نظم امنیتی منطقه هستند یا خیر. متعاقب آن مدل های امنیت ساز بدیل را مورد ارزیابی قرار خواهیم داد تا روشن کنیم به غیر از نهادگرایی در منطقه، چه الگوهای دیگری برای حفظ نظم وجود دارند. در نهایت توضیح خواهیم داد که چرا در اسیا-پاسیفیک سخن از جنگ سرد جدید و مدل امنیتی موازنه قوا در میان است.

 

چارچوب نظری : نهادگرایی

 

اغلب نظریه پردازان نهادگرا مثل کیوهان، الکسرود، نای، ارتور استاین ، و پاول و ... در پی توضیح این نکته هستند که چگونه می توان در شرایط آنارشی بین المللی ، بین دولت ها همکاری ایجاد کرد؟ پاسخ همه انها شکل دادن به نهاد های بین المللی است. به همین دلیل اساسا نظریه نهادگرایی بر ضرورت و نقش منحصر به فرد نهادهای بین المللی در توسعه همکاری ها از طریق وضع قوانین ، ایجاد سازوکار، و بوجود اوردن رویه های تصمیم گیری تاکید دارد. از دید نهادگرایان چنین مکانیسمی می تواند پایه ای مستحکم برای حفظ صلح و امنیت بین المللی بوجود آورد. نهادگرایان این دغدغه رئالیست ها را قبول دارند که در نظام بین الملل آنارشی امکان همکاری کم است و ممکن است کشورها به دلایل زیر تمایلی به همکاری نداشته باشند :

-        هزینه های تعاملات بسیار زیاد است.

-        کشورها نگران این هستند که سایر کشورها قول وعده ها را نقض می کنند.

-        کشورها نگرانند که سایرین در پی فریبشان باشند.

-        کشورها نگران ضمانت اجرای همکاری هستند.

-        کشورها نگران دستاوردهای نسبی دیگرانند.

 با این حال نهادگرایان معتقدند این دغدغه ها قابل حل است و راهکار آن نیز ایجاد نهاد های بین المللی است. از دید نهادگرایان ، کارکرد مهم نهادها این است که امکان همکاری را فراهم می کنند. همکاری نیز عبارت است از تطبیق متقابل و هماهنگ سیاست های کشورها که منافع مشترکی را برای شرکت کنندگان ببار می اورد(Keohane,1993:23). در پرتو همکاری در نهادها ، کشورها نباید نگران ان باشند که دیگران فریبشان می دهند چرا که وقتی کشورها انجام یک توافق همکاری جویانه را متعهد و متقبل می شوند ، هریک از انها رفتار و سیاست خود را مشروط به رفتار و سیاست دیگران کرده و با تغییر رفتار دیگران، انها نیز رفتارشان را تغییر می دهد(Keohane,1989:159). به عبارت دیگر نهادها امکان مقابله به مثل را در شکل "این به آن" برای کشورهای عضو فراهم می کنند (Axelrod,1984:470). این مهم هم جلوی فریبکاری را می گیرد و هم نوعی ضمانت اجرا برای تعهدات همکاری است. علاوه بر این، تعاملات مکرر در نهادها به هریک از کشورها امکان تنبیه و مجازات ترک همکاری امروز را با مجازات ها در دور بعدی می دهد(Powel,1991:313) . حتی وقتی کشورها با هم در تعامل و تماس مکرر باشند ، احتمال دارد که درک کنند همکاری برای انها مفید و سودمند است. این به نوبه خود بر اراده و انگیزه انها برای همکاری تاثیر مثبت می گذارد.

همچنین کشورها نباید نگران دستاوردهای نسبی دیگران باشند. کشورها بازیگران خردمندند. انها در پی افزایش منافع ملی شان هستند و این منافع نیز منافع حد اکثری است(Yang,1989:211) . در اینجا منظور نهادگرایان از منافع حداکثری نوعی منافع مطلق است که بر اساس ان کشورها فقط به دستاوردهای خود می اندیشند و به دستاورد دیگران کاری ندارند. برای انها دستاورد خودشان همانا مطلق و بیشترین است(Stien,1990:10) . علاوه بر این مساله دستاورد نسبی زمانی مطرح می شود که کشورها نسبت به هم هویت های خصمانه ای را ترسیم کنند. بعبارت دیگر کشورها نگرانی و حساسیت بیشتری نسبت به منفعت نسبی دشمنان دارند تا دوستان. در یک همکاری نهادی هویت دوستی بر دشمنی غلبه پیدا می کند؛ چراکه نهادها می توانند به تغییر هویت ها از خصمانه به دوستانه کمک کنند، نهادها مکانی برای گفتگو و رایزنی فراهم می کنند، نهادها کشورها را در کنار هم قرار می دهند ، منافع مشترک برای انها ایجاد می کنند، بین کشورها اعتماد بوجود می آورند و.... همه اینها باعث تغییر اهداف، ترجیحات ، استراتژی ها و رفتار کشورها و به طریق اولی باعث تغییر در رفتار کشورها خواهد شد. (Hoffmann ,1990:194)

نهادگرایان با این عقیده مخالفند که نهادهای بین المللی بازتاب توزیع قدرت در عرصه بین المللی بگونه ای دیگر هستند و هنگامی که یک نهاد شکل می گیرد باز هم قدرتمندان برنده بازی اند. از دید انها اگرچه نهادهای بین المللی را دولت ها بوجود می اورند اما پس از تشکیل، هویت مستقل خود را پیدا می می کنند و در چارچوب این هویت مستقل، ترجیحات و رفتار کشورها را تعیین می کنند. بعبارت دیگر نهادهای بین المللی از طریق تاثیرگذاری بر انگیزه دولت ها ، رفتار انها را تغییر می دهند. انگیزه دولت ها امری پیشینی و ثابت نیست. با رفع اطمینان بخش دغدغه  دولت ها، انگیزه های انها هم قابل تغییرند. نهاد ها این وظیفه را از طریق تهیه اطلاعات بیشتر برای اعضا، فشار بر اعضا برای رعایت قوانین و مقررات ، کاهش هزینه های نظارت بر انجام تعهدات، و تسهیل مجازات فریبکاران و ناقضان همکاری انجام می دهند. حتی نهادها در بعضی موارد از طریق ارائه راه حل های همکاری جویانه نقش رهبری را در حل مشکلات کشورها ایفا می کند و همه اینها از قضا، بیشتر به سود کشورهای ضعیف است.

در مجموع به گفته رابرت کیوهان ، نهادهای بین المللی وظایف زیر را دارد:  تعهدات قانونی دولت ها را افزایش می دهد، کشورها را به رعایت قوانین وادار می کند، در کشورها انتظارات متقابل ایجاد می کند، اطلاعات مناسب و مطمئن در خصوص ماهیت و کیفیت همکاری در اختیار کشورها قرار می دهد، هزینه تعاملات قانونی را کاهش و هزینه تعاملات غیرقانونی را افزایش می دهد، و در نهایت به حل مسئله مهم اعتماد (یا فریب) در روابط بین الملل و ترویج ارامش کمک می کند(Keohane,1993 ). با توجه به این توضیحات حال سوال این است که ایا در حوزه اسیا-پاسیفیک نهادها موفق به ارائه چنین کارکردی شده اند؟

 

نهادگرایی در حوزه اسیا- پاسیفیک

نهاد گرایی در اسیا-پاسیفیک سابقه زیادی دارد. کمیسیون اقتصادی آسیا و خاور دور اولین نهاد منطقه ای است که در سال 1947 در آسیا تاسیس شد. بانک توسعه آسیا دومین نهاد منطقه ای بود که در اواسط دهه 1960 ایجاد شد. اتحادیه ملل جنوب شرق اسیا(آسه آن) بعنوان سومین نهاد مهم در سال 1967 تأسیس شد.  پس از یک وقفه نسبتا طولانی که عمدتا ناشی از سنگینی فضای جنگ سرد در کل جهان بود، سازمان همکاری اقتصادی آسیا - پاسیفیک (اپک) در نوامبر 1989 و بلافاصله پس از فروپاشی دیوار برلین تأسیس شد.

نهادگرایی در آسیا مثل سایر نقاط جهان پس از پایان جنگ سرد ارتقا چشمگیری یافت. بسیاری از نهادهای منطقه ای موجود در اسیا- پاسیفیک در این دوره تأسیس شدند. نهادهای تأسیس شده در این دوره را می توان به چند گروه طبقه بندی کرد: اول نهادهایی که به موازات ارتقای جایگاه آسه آن در منطقه گرایی آسیا ، تحت هدایت آسه آن شکل گرفتند. از جمله این نهاد ها عبارتند از: مجمع منطقه ای آسه آن[1]، آسه آن بعلاوه3 ، اجلاس وزیران دفاع آسه آن بعلاوه شرکای ان[2] ، و جامعه اسیایی[3]. جامعه اسیایی شامل سه ستون است: جامعه سیاسی – امنیتی آسه آن ، جامعه اقتصادی آسه آن،  و جامعه اجتماعی و فرهنگی آسه آن. همزمان با تأسیس جامعه اسیایی ، آنها نقشه جدیدی به نام طرح آسه آن 2025 [4] را اعلام کردند. کشورهای عضو آسه آن کوشیده اند تا با ایجاد چنین نهادهایی در سطح منطقه ، بر نظم منطقه ای در آسیا –پاسیفیک تاثیر بگذارند (Murray,2020:53 ). از این رو ، آنها بر اهمیت حفظ "مرکزیت آسه آن" در گفتمان های خود تأکید می کنند(شکل1).

 

 

شکل 1: نهاد های آسه آن - محور[5]

 

Source: Wacker(2015:8)

 

دوم نهادهای چین- محور شامل نهاد هایی مثل سازمان همکاری شانگهای، کنفرانس تعامل و اعتماد سازی[6]، ابتکار کمربند-جاده ، بانک سرمایه گذاری زیر ساخت اسیا ، و توافق نامه تجارت آزاد چین-آسه آن. هدف چین از ایجاد این نهادها گسترش نفوذ خود در اسیا-پاسیفیک و تاثیر گذاری بر شکل گیری نظم در حال تحول منطقه ای است(He,2019:162).

سوم نهادهای امریکا – محور از جمله سازمان همکاری اسیا- پاسیفیک[7] ، گفتگوی امنیت سه جانبه ، ابتکار امنیت گسترش سلاح های هسته ای ، گفتگوی شانگری-لا ، بانک توسعه اسیا ، تلاش برای ایجاد محور ایندو – پاسیفیک. هدف امریکا از ایجاد این نهادها حفظ برتری منطقه ای امریکا و تامین منافع اقتصادی و استراتژیک آن است(Bisley,2019:226 ).

ژاپن نیز در زمینه ترویج نهادگرایی در اسیا-پاسیفیک فعال است و نهادسازی به یک جنبه مهم در سیاست خارجی این کشور تبدیل شده است. البته این تلاش ها ضمن خصیصه ژاپنی خود می تواند نوعی همکاری مکمل با ایالات متحده نیز قلمداد شود. ایده مشارکت اقتصادی جامع[8] ،آسه آن بعلاوه6  ، توافقنامه تجارت آزاد شرق آسیا[9] ، توافقنامه مشارکت ترانس پاسیفیک، توافقنامه مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای[10] نمونه هایی از نهادسازی منطقه ای توسط ژاپن بشمار می روند.

علاوه بر نهاد های فوق، نهادهای دیگری نیز وجود دارد که شاید بعضی کشورها در ان نفوذ زیادی داشته باشند اما الزاما تحت رهبری کشور خاصی نیستند. مثل انجمن همکاری های منطقه ای آسیای جنوبی ، انجمن همکاری های منطقه ای اقیانوس هند برای همکاری های منطقه ای که امروزه به جامعه حاشیه اقیانوس هند تغییر نام داده است، ابتکار عمل خلیج بنگال برای همکاری های اقتصادی چند بخشی ، و گفتگوی همکاری های آسیایی .

 

شکل شماره 2: انواع گروه بندی منطقه ای در اسیا-پاسیفیک

 

Source: Thayer (2010)

 

 البته هم تعداد و هم نوع نهادها در منطقه اسیا- پاسیفیک بسیار متنوع تر و پیچیده تر از آن چیزی است که تا کنون گفته شد. انچه را که می توان از این تنوع و گونه شناسی استنباط کرد شکل گیری دو رویکرد منفی ومثبت نسبت به نهادگرایی در اسیا-پاسیفیک است:

 رویکرد مثبت آن است که نهادگرایی در اسیا- پاسیفیک در حال رشد است و این رشد حکایت از دو دغدغه تجاری- تکنولوژیک و سیاسی- امنیتی دارد. کشور های عضو از یک سو سعی دارند از فرصت همکاری منطقه ای سود ببرند و از سوی دیگر نگران شرایط ملتهب سیاسی- امنیتی منطقه اند و امیدوارند با توسعه نهاد های منطقه ای تا حدی از این نگرانی ها بکاهند (Beeson,2020:7) . به همین دلیل بسیاری از کشورهای منطقه همزمان به عضویت چندین نهاد منطقه ای درامده اند که در اصل می توانند نهادهای"رقیبت" محسوب شوند. بعنوان مثال ژاپن ، استرالیا ، نیوزلند ، سنگاپور ، برونئی ، مالزی و ویتنام به توافقنامه تجارت آزاد شرق آسیا ، توافقنامه مشارکت ترانس پاسیفیک، و توافقنامه مشارکت اقتصادی جامع منطقه ای پیوسته اند. به عبارت دیگر، به نظر می رسد کشورهای میانی و کوچک در آسیا – پاسیفیک با اتخاذ یک رویکرد "تنوع بخشی" نسبت به نهادهای منطقه ای سعی کرده اند به ادغام منطقه ای کمک کنند تا متعاقب آن، از خطر منازعات و قطب بندی های منطقه ای جلوگیری کنند(Zala,2020:67). حتی بعضی از قدرت های مهم منطقه به نوعی نگرانی خود را از شرایط سیاسی – امنیتی ملتهب منطقه ابراز کرده اند و در جهت التیام بخشی به ان حرکت کرده اند. بعنوان مثال، چین و ژاپن شروع به بهبود روابط کرده اند. نخست وزیر آبه صراحتا اعلام کرده است "ما در حال کار با چین برای توسعه زیرساخت های در حال رشد آسیا هستیم. (Policy Speech,2018 ) " چین و ژاپن حتی توافق کردند که همکاری تجاری خود را به سمت کشورهای ثالث نیز ارتقا دهند.

رویکرد منفی نسبت به نهادگرایی در اسیا – پاسیفیک آن است که نهادهای موجود در منطقه رقیب بنظر می رسند و رشد انها نیز محصول تلاش های رقیبانه است(Beeson, 2019:258) . بدین معنی که  کشورهایی مثل چین، ژاپن، کشورهای عضو آسه آن و ایالات متحده در حال استفاده فعالانه از نهادگرایی به عنوان یک اقدام سیاسی برای اطمینان از تحقق منافع خود در شرایط نظم در حال تحول موجود می باشند(He, 2020:83). شاید به همین دلیل باشد که الن فراست مفهوم "منطقه گرایی رقیب" را در خصوص چنین وضعیتی بکار برده است. منطقه گرایی رقیب" به منطقه گرایی به رهبری کشورهایی گفته می شود که نسبت به نفوذ ایالات متحده در منطقه و جهان حساس هستند و سعی دارند با ایجاد یا احیای سازمان های غیر غربی، جایگزینی برای رهبری ایالات متحده و غرب فراهم کنند. طرفداران پیشرو منطقه گرایی رقیب عبارتند از چین و روسیه و سازمان هایی نظیر شانگهای و ابتکار کمربند – جاده(Frost, 2014).

"کای هی" نیز "توازن نهادی" را در توصیف این وضعیت بکار می برد(He,2008)  . منظور از توازن نهادی ان است که دولت ها سعی می کنند منافع خود را در قالب نهادها تعقیب کنند. از این منظر ما با نوعی موازنه نرم مواجه هستیم. یعنی چون بعضی از دولت ها قادر به برقراری توازن سخت با رقبای خود نمی باشند در پی تامین منافع از طریق توازن نرم هستند. توازن نرم به هرگونه اقدام غیر نظامی در مقابل رقیب گفته می شود. به عبارت دیگر، نهادگرایی"نوع جدیدی از استراتژی توازن قدرت است که از طریق آن کشورها می توانند از نهادهای چند جانبه به جای وسایل نظامی سنتی برای رقابت برای قدرت و نفوذ در سیاست جهانی استفاده کنند".(He,2020:211)  ارز این منظر می توان گفت قدرتهایی مانند چین، ژاپن، ایالات متحده، استرالیا و سایر کشورها در جنوب شرقی آسیا، از چند جانبه گرایی منطقه ای به عنوان ابزاری برای موازنه قوای نرم جهت پیگیری منافع خود استفاده می کنند. با این وصف، ایا می توان امیدوار بود که نهادگرایی در اسیا-پاسیفیک بتوانند به تنش های حاد در این منطقه پاسخ دهد و منطقه را به سوی ارامش اطمینان بخش سوق دهد؟

نهادهای امنیتی در اسیا-پاسیفیک در میان مدل های امنیتی رایج در جهان به الگوی امنیت تعاونی[11] نزدیک است. امنیت تعاونی یک مفهوم و مکانیسم جدید امنیتی چند جانبه است و به درک متقابل و همکاری بین کشورها متکی است. بعبارت دیگر همانطور که از نام آن پیداست، امنیت تعاونی به معنای دستیابی به امنیت از طریق مذاکره و همکاری است.

 بسیاری از سازوکارها و تلاشهای همکاری امنیتی دو جانبه و چند جانبه در منطقه آسیا -پاسیفیک وجود دارد که بعضا از انها به امنیت تعاونی یاد می شود. به عنوان مثال شورای همکاری امنیتی آسیا و اقیانوس آرام[12] ، سازمان توسعه انرژی شبه جزیره کره، "مذاکرات شش جانبه" برای حل مساله هسته ای در شبه جزیره کره، اجلاس سران شرق اسیا[13] ، مجمع منطقه ای آسه آن [14]، سازمان همکاری شانگهای، مکانیسم همکاری حوزه رود خانه مکونگ، گفتگوی سه جانبه چین-ژاپن-کره جنوبی، گفتگوی امنیتی ایالات متحده-ژاپن-کره جنوبی، گره چهار متشکل از امریکا-هند- ژاپن-استرالیا، پیمان انزوس، گفتگوی امنیتی شانگری-لا، و....  . این سازوکارها بسترهای انعطاف پذیر و متنوعی را برای تبادل و برقراری ارتباط در اختیار همه طرفین قرار می دهد تا درمورد موضوعات بالفعل و بالقوه امنیتی در منطقه ، بحث و بررسی کرده، راه حل ها را شناسایی نموده، گزینه های همکاری را کشف و پیشنهاد کرده و بدین ترتیب  نقش مهمی را در دیپلماسی پیشگیرانه ایفا کنند.   

 بعنوان مثال مذاکرات شش جانبه در مورد مساله هسته ای در شبه جزیره کره بین سالهای 2003 و 2009 به هدف حل مسئله خنثی سازی هسته ای در شبه جزیره کره نرسید ، اما در کاهش تنش ها و جلوگیری از بحران نقش مثبتی داشت. سازمان همکاری شانگهای نیز در حفظ صلح ، امنیت و ثبات، حل مسائل مرزی، تقویت اعتماد سازی در بین کشورهای عضو و ارتقاء توسعه همه جانبه و متوازن اقتصاد، جامعه و فرهنگ در سطح منطقه به نتایج چشمگیری دست یافته است. مجمع منطقه ای آ سه آن  نیز با داشتن 27 عضو، بزرگترین و تأثیرگذارترین کانال رسمی گفتگوی سیاسی و امنیتی چند جانبه رسمی در زمینه امنیت تعاونی در منطقه آسیا -پاسیفیک است. فرآیند امنیتی مجمع منطقه ای اسه ان به سه مرحله تقسیم می شود: اقدامات اعتماد ساز، دیپلماسی پیشگیرانه، و راه های حل مناقشات به شیوه مسالمت امیز. در طی عمر نسبتا کوتاه خود، این مجمع نقش نسبتاً مؤثری در فراهم کردن بستر لازم برای گفتگو و همکاری امنیتی،  اعتماد متقابل و تقویت امنیت منطقه ای ایفا کرده است(Tan, 2020:40).

 با این حال، مجمع منطقه ای اسه ان، دارای کاستی های بسیاری است: اول اینکه اسه ان خود به عنوان مبتکر و رهبر انجمن، به دلیل قدرت ضعیف آن، در تبدیل شدن به یک رهبر واقعی و پیشرو برای این انجمن ناکام بوده است. ثانیا برای جبران این ضعف ناچار بوده به قدرت های فرا منطقه ای تکیه کند و این موضوع نه تنها باعث انحراف در اهداف بلکه اساسا باعث ناکارایی مجمع شده است. ثالثا تصمیم گیری در مجمع بر اساس اجماع است و یک رای مخالف می تواند ان را ناکارا کند. رابعا اجرای تصمیمات مجمع اجباری و الزام اور نیست و این، اعتبار تصمیمات را بیش از پیش مخدوش کرده است(He, 2019). سایر نهادهای امنیت تعاونی در منطقه از نقاط ضعف مشابهی رنج می برند. بنابراین با انکه از نظر تئوری و ارزش ، امنیت تعاونی ایده آل ترین و شایسته ترین مدل نظم امنیتی در منطقه اسیا – پاسیفیک است اما تاکنون ، این مدل به الگوی امنیتی مسلط در منطقه تبدیل نشده است  و از ایفای نقش مطلوب فاصله دارد( Jones, 2016:221).

 

مدل های امنیتی جایگزین در اسیا-پاسیفیک

 

با توجه به نا کارامدی الگوی امنیت تعاونی در اسیا – پاسیفیک،  سوال این است که در میان مدل های امنیتی رایج در جهان کدام یک "الگوی مطلوب" و کدامیک "الگوی ممکن" برای مدیریت امنیت در منطقه اسیا- پاسیفیک است؟  مهمترین مدل های امنیتی رایج در جهان عبارتند از:

مدل امنیت دسته جمعی   

منظور از مدل امنیت دسته جمعی یک مفهوم و مکانیسم امنیتی چند جانبه است که در منشور ملل متحد تجلی یافته است. بنابراین وقتی از مدل امنیت جمعی در حوزه اسیا-پاسیفیک سخن می رانیم منظور ان است که محور اصلی صلح و امنیت در منطقه اسیا- پاسیفیک مثل هر منطقه دیگری از جهان، سازمان ملل باشد. یعنی کشور های منطقه بجای واگذاری امنیت خود به سیاست خودیاری یا اتحاد و ائتلاف یا هر ترتیبات امنیتی دیگر، ان را به یک مرجع بالاتر یعنی سازمان ملل واگذار کنند. سوال این است که ایا مکانیسم امنیت دسته جمعی سازمان ملل می تواند حافظ امنیت کشور های حوزه اسیا-پاسیفیک باشد؟

واقعیت این است که به رغم نگاه های مثبت به سیستم امنیت دسته جمعی اما این سیستم بندرت پاسخگوی امنیت کشور ها بوده است. در طول تاریخ سازمان ملل، به جز دو مورد ان هم در سطح جزئی، هیچگاه سیستم امنیت دسته جمعی سازمان ملل به کار گرفته نشده است: بحران کره 1950 و جنگ خلیج فارس در 1991. جالب اینکه هردو مورد هم در نتیجه غیاب یا ضعف شوروی اتفاق افتاد.

مدل ثبات هژمونیک   

در این مدل یک کشور به لحاظ قدرت، برتری مطلق دارد و سایر واحدها در یک نظم شبه - سلسله مراتبی تحت فرمان آن عمل می کنند. در حوزه اسیا – پاسیفیک ایالات متحده یا چین می توانند چنین موقعیتی را در اختیار بگیرند و بنظر می رسد در این مسیر نیز تلاش می کنند. اما این مدل اولا عملی نیست؛ چون کافی است چین یا امریکا و حتی هند آن را نپذیرند و با آن مخالفت کنند ثانیا با استقبال مواجه نمی شود چون حتی متحدین چین و امریکا حاضرند در اتحاد و ائتلاف با یکدیگر علیه دیگری باشند اما نظمی که در آن نوعی رابطه فرادستی- فرودستی باشد برای انها بسادگی قابل قبول نیست.

 مدل "ثبات هژمونیک" یا نظم هژمونیک آمریکا در اسیا – اقیانوسیه امروزه در قالب پنج اتحاد بزرگ نظامی و پنج شبه اتحاد خود نمایی می کند: اتحاد نظامی بین ایالات متحده و ژاپن ، کره جنوبی ، فیلیپین ، تایلند و استرالیا و رابطه شبه نظامی یا رابطه شبه اتحاد با کشورهایی مانند ویتنام ، هند ، اندونزی ، سنگاپور، و تایوان . همه این کشورها دارای یک ویژگی مشترکند و آن مخالفت با چین است(Ikenberry,2004:358)  . اما هیچیک از انها الزاما ایالات متحده و یا سیطره ایالات متحده را دوست ندارند. یعنی به محض رفع نگرانی امنیتی این کشورها از چین، ماهیت روابط امنیتی در این منطقه کاملا دگرگون خواهد شد. نکته مهم این است که امروزه چین به تدریج با همه کشورهای عضو سیستم اتحاد با امریکا روابط عادی و حتی دوستانه برقرار کرده است. در این فرایند عوامل تقابل به تدریج کاهش یافته و عناصر همکاری در موضوعات امنیتی آسیا -پاسیفیک شروع به افزایش کرده است.

مدل ثبات هژمونیک احتمالی چین نیز فقط می تواند شامل اتحاد نظامی با دو کشور کره شمالی و پاکستان گردد. این بدان معنی است که سایر کشورها بطور طبیعی در مقابل مدل ثبات هژمونیک چین قرار خواهند گرفت. بنابراین احتمال استقرار چین در موقعیت هژمون و اعمال سیاست ثبات هژمونیک این کشور در منطقه، به مراتب فاصله بیشتری نسبت به موقعیت امریکا دارد(Martín,2019:273).

  مدل توازن قوا     

این مدل در سراسر تاریخ بین واحد های سیاسی وجود داشته است. قدرت های رقیب از این الگو به اشکال مختلف مثل مسابقه تسلیحاتی، بازدارندگی، اتحاد و ائتلاف، و یا خودیاری استفاده کرده اند. این رفتار یا از  انتخاب استراتژیک و آگاهانه کشور ها سرچشمه گرفته و یا بخشی از  مکانیسم عملیاتی ذاتی سیستم بین الملل آنارشیک برای حفظ ثبات بوده است. بنظر می رسد این مدل در اسیا – پاسیفیک رایج ترین مدل است(Monica Oehler-Sincai,2017).

رشد قدرت چین تعادل قدرت در منطقه را بر هم زده است. بویژه اینکه این کشور بعنوان یک قدرت تجدید نظر طلب نوعی تهدید علیه سیستم منطقه ای و بین المللی قلمداد شده است. از انجا که در سطح منطقه ای ، برخی قدرت ها(خودیار- موازنه داخلی) و یا ساختارهای منطقه ای قدرت(اتحاد- موازنه خارجی)، به خودی خود نمی توانند موازنه قدرت را با چین برقرار کنند، منطقه با خطر عدم تعادل روبرو شده است. تحت این شرایط ایالات متحده مثل نقش انگلیس در قرن نوزده بعنوان متوازن کننده وارد عمل شده است. بهره گیری از زمینه های اختلاف موجود در منطقه از جمله اختلافات ارضی چین با ژاپن ، هند ، ویتنام ، فیلیپین ، برونئی و مالزی و همچنین تنش در دو سوی تنگه تایوان تا ابراز نگرانی از به هم خوردن موازنه قدرت در سطح سیستم بین الملل مهمترین دلایل امریکا برای ورود به موازنه قدرت در اسیا-پاسیفیک است(Friedberg, 2011). استراتژی امریکا در این چارچوب اصطلاحا موازنه فرا ساحلی[15] خوانده می شود. این استراتژی امریکا نه تنها منجر به حفظ صلح نشده بلکه خطر تحریک درگیری ها در منطقه آسیا -پاسیفیک را نیز افزایش داده است. بعنوان مثال و دقیقا بر اساس منطق موازنه قدرت، چین نیز برای بازتوازن در اسیا-پاسیفیک به سمت روسیه حرکت کرده و این دو در کنار هم سازمان همکاری شانگهای را بوجود اورده اند.

بعلاوه یکی از مهمترین پیش شرط ها برای موازنه قدرت این است که کشورهای مهم در سیستم دارای اجماع استراتژیک کافی و بادوام برای حفظ موازنه باشند. این در حالی است که در اسیا-پاسیفیک اینگونه نیست. بعنوان مثال کشوری مثل هند هم در زمین ایالات متحده بازی می کند و هم عضو سازمان همکاری شانگهای است. واقعیت این است که عضویت در شانگهای و ملاحظات روابط با روسیه بعنوان یک متحد استراتژیک دیر پا، دست هند را در ورود به اتحادها و ائتلاف های امریکا – محور بویژه در جایی که خطرناک باشند، می بندند. شاید به همین دلیل باشد که هند امروزه در بازی بزرگ اسیا-پاسیفیک استراتژی موازنه گریزان[16] را در پیش گرفته است تا بدون اینکه حساسیت زیادی در رقبا ایجاد کند، منافع خودرا به بهترین وجه تامین نماید(Rajagopalan,2020 ).

حتی بسیاری از کشور های منطقه مثل ژاپن و اعضای اسه ان از ورود به اتحادها و ائتلاف ها پرهیز دارند. انها فقط و فقط مجبورند که جانب یکی از قدرت های رقیب در منطقه یعنی چین یا امریکا را بگیرند در غیر اینصورت ترجیج می دهند یک نهاد فراگیر منطقه ای شکل گیرد تا در پرتو منطقه گرایی به دست اورد های مطلق نائل ایند( Lemahieu, 2019). حتی اتحادیه اروپا نیز تمایل دارد بعنوان یک بازیگر سوم جهت شکل دادن به یک ترتیبات نهادی فراگیر وارد بازی اسیا- پاسیفیک شود. در این خصوص انها نسبت به نگرانی کشور های میانی منطقه از رقابت استراتژیک امریکا و چین واقفند وامیدوارند همین موضوع جای پایی برای شکل دادن به نهادگرایی منطقه ای برای اروپا فراهم کند.

بعلاوه مثل مدل ثبات هژمونیک، مدل موازنه قدرت نیز ممکن است با تغییر در ماهیت روابط چین و کشورهای منطقه،کارایی خود را از دست بدهد. بعنوان مثال ابتکار کمربند- جاده که توسط چین بعنوان یک الگوی همکاری سازنده ارائه شده بتدریج در حال دگرگون کردن روابط کشور های منطقه است(Goh,2019:28). این ابتکار، انچنان تنیدگی بین منافع کشورهای عضو بوجود می اورد که انها را در یک وابستگی متقابل بسیار پیچیده فرو خواهد برد و دست هر کشوری را برای اقدام واگرایانه خواهد بست.

مضافا اینکه موازنه اگر در یک سیستم دوقطبی اتفاق افتد امکان بیشتری برای حفظ صلح دارد. اما مشکل این است که در شرایط امروزی تکلیف قطبیت در سیستم بین الملل مشخص نیست. سرعت رشد قدرت زیاد شده و به موازات ان شاخص افول قدرت نیز افزایش یافته است. بعلاوه ماهیت محیط های استراتژیک، وضعیت های استراتژیک ، بازی های استراتژیک، ماهیت قدرت، و... دگرگون شده است و اتکا به سیستم سنتی موازنه قدرت برای حفظ صلح کارساز نیست. امروزه موازنه در شکل موازنه نرم، موازنه هوشمند، موازنه نامتقارن، و ....پا به عرصه ظهور گذاشته و اگرچه گفته می شود ارمغان انها صلح و امنیت است اما واقعا معلوم نیست که جز دغدغه های امنیتی بیشتر ارمغانی برای کشورها به همراه داشته باشد.

   در هر حال اگر چه در ساختار امنیتی آسیا -پاسیفیک ، توازن قدرت به عنوان یک استراتژی امنیتی هنوز نقش مهمی در توازن پویا ایفا می کند با اینحال بسیار شکننده است. موازنه قوا در صورت استقرار شرایط ثبات در اسیا-پاسیفیک می تواند برای حفظ نظم امنیتی، موثرتر عمل کند( Swaine , 2016).

 سیستم کنسرت یا الگوی هماهنگی قدرت های بزرگ   

 این الگو به هماهنگی میان قدرت های بزرگ در سیستم بین المللی یا منطقه ای برای همکاری در زمینه امنیت بین المللی یا منطقه ای اشاره دارد. بعبارت دیگر هماهنگی کشورهای بزرگ یک مکانیسم امنیتی چند جانبه میان کشورهای بزرگ است که به طور مشترک می توانند درگیری ها و بحران های بین المللی را مدیریت کنند . در این مدل تصمیم گیری ها عمدتا از طریق دیپلماسی کنفرانس و مشاوره و اجماع انجام می شود و مطابق با اصول و هنجارهای مشترک مانند سازش، مشروعیت، مسئولیت پذیری، و ... عمل می کنند. هماهنگی قدرتهای بزرگ، گرچه اغلب به دلیل تأکید بر امتیازات قدرتهای بزرگ مورد انتقاد قرار می گیرد، اما همیشه یک رویکرد مهم برای حفظ صلح و امنیت بین المللی بوده است.

فرضیه اصلی در سیستم کنسرت یا هماهنگی قدرتهای بزرگ آن است که همگی طرفدار حفظ وضع موجود هستند و در مورد موضوعات کلیدی جهانی اجماع و همکاری استراتژیک دارند. از این نظر، در حال حاضر در منطقه آسیا -پاسیفیک، قدرتهای اصلی مثل "کنسرت اروپا" در قرن نوزدهم ، سیستمی را تشکیل نداده اند که کشورهای اصلی این سیستم را شامل شود، مسائل مهم امنیتی را در بر گیرد، و سیستم نسبتا پایدار و نهادینه ای باشد. در این منطقه ساز و کار کنسرت قدرتهای بزرگ اولا فقط برخی از موارد خاص را شامل شده، ثانیا آن اقدامات بعضا با مشارکت قدرت های بیرون از منطقه بوده، ثالثا موقتی و غیر نهادینه بوده اند. به عنوان مثال، مذاکرات شش جانبه درباره موضوع هسته ای کره شمالی، نقش پنج عضو دائم شورای امنیت در حل بحران کامبوج و بحران هسته ای در جنوب آسیا از جمله مواردی بوده که در شکل کنسرت حل شده است.

حالت ایده آل برای هماهنگی قدرتهای بزرگ در اسیا –پاسیفیک می تواند در قالب چند الگو اجرا گردد: اول کنسرت امریکا – چین- روسیه – هند- ژاپن برای کل اسیا – پاسیفیک، دوم کنسرت چین-روسیه در اسیای مرکزی، سوم کنسرت چین-ژاپن در اسیای شرقی، چهارم کنسرت چین – هند در جنوب اسیا. با این حال مشکل همه این کنسرت ها ان است که احتمال اجماع و در نتیجه اتخاذ تصمیمات استراتژیک در انها اندک است.

همکاری چند جانبه و نهادینه شده تحت هدایت قدرتهای بزرگ   

در مجموع اگر کلیه ترتیبات امنیتی در اسیا-پاسیفیک را در نظر بگیریم خواهیم دید که امنیت اسیا-پاسیفیک در قالب یک معماری امنیتی چند لایه اداره می شود (Kamiya,1997). این لایه های چند گانه در قالب سه الگو قابل جمع هستند: سلطه یا هژمونی، موازنه قوا یا رقابت، همکاری یا هماهنگی. این بدان معنی است که در نهایت مکانیسم های امنیتی اسیا-پاسیفیک نمی تواند واحد و یکپارچه باشد و این خود یک نقطه ضعف محسوب می شود.

بعلاوه همزمان عناصر امنیتی که منطقه را به سمت تقابل سوق می دهد به مراتب بیشتر از عواملی است که منطقه را به سوی ثبات و امنیت مشترک و تعاونی سوق می هد. بعنوان مثال بین قدرت های اصلی منطقه هیچ اتفاق نظری برای همکاری وجود ندارد و لذا انها اساسا نقش سازنده ای در ایجاد و حفظ امنیت منطقه بازی نمی کنند. بر عکس در بیشتر موارد انها خود سرمنشاء اصلی بحران ها و ناامنی ها در منطقه بوده اند.

به همین شکل، چارچوب های همکاری موجود در منطقه آسیا -پاسیفیک نتوانسته اند با نا امنی های روزافزون در منطقه مقابله کنند. بعنوان مثال بسیاری از مسائل امنیتی سنتی نه تنها حل نشده اند ، بلکه برخی از آنها گاها گرم تر می شوند؛ مانند مسئله هسته ای کره شمالی ، اختلافات مرزی چین و هند ، اختلافات در دریای چین جنوبی ، اختلاف در دریای چین شرقی، و اختلافات بین ژاپن و روسیه در چهار جزیره شمالی.

حتی انچه تهدید های نوین خوانده می شود مانند تروریسم ، جدایی طلبی ، افراط گرایی مذهبی ، بحران های زیست محیطی ، امنیت انرژی ، بحران های مالی و ...  که مصادیق انها در اسیا- پاسیفیک کم نیستند، چندان مورد توجه قرار نگرفته اند (Caballero-Anthony,2017) . علت ان است که منطقه آسیا -پاسیفیک تاکنون مکانیزم همکاری چند جانبه ای برای پرداختن به موضوعات امنیتی غیر نظامی نداشته است.

در بعضی از مناطق اسیا-پاسیفیک حتی سیستم امنیتی که بتواند تحولات امنیتی ان منطقه را مدیریت کند، وجود ندارد. بعنوان مثال در شرق آسیا ، که درگیری های امنیتی بیشترین تمرکز را دارند ، فقدان یک سیستم امنیتی چند جانبه کاملا برجسته است. اجلاس سران اسیای شرقی بندرت تشکیل شده و بندرت قادر به حل کوچکترین مساله امنیتی در منطقه بوده است. اگر این وضعیت ادامه یابد، به احتمال زیاد آسیای شرقی که گرفتار مشکلات امنیتی است، به خطرناک ترین منطقه تبدیل خواهد شد. این موارد باعث شده است عده ای مدل امنیتی جدیدی را برای اسیا- پاسیفیک ارائه کنند که ویژگی مثبت سایر الگوهای امنیتی را داشته باشد و در عین حال از معایب ان الگوها مبرا باشد. چنین ساختار امنیتی دارای خصوصیات زیر است:

-        ساختار قدرت چند قطبی در نظام بین الملل:  چند قطبی شدن ساختار قدرت در سیستم بین الملل پیش شرط وجود یک توازن قدرت چند قطبی نسبتا صلح آمیز و پایدار و همچنین پایه و اساس یک نظم نهادی چند جانبه است.

-        چند جانبه کردن همکاری های بین المللی: یعنی تبعیت از اصول چند جانبه گرایی، دفاع از امنیت تعاونی و امنیت مشترک، با تأکید بر مشارکت و مذاکره همه کشورهای ذیربط در موضوعات خاص. این مهم مشروعیت تصمیم گیری بین المللی را ارتقا می دهد.

-        تنوع در موضوعات همکاری: یعنی تأکید بر امنیت جامع ؛ یعنی هم باید به مسائل امنیتی سنتی مانند مسئله هسته ای کره شمالی ، اختلافات مرزی چین و هند ، اختلافات در دریای چین جنوبی، اختلاف در دریای چین شرقی، و هم مسائل امنیتی غیر سنتی مانند تروریسم، جدایی طلبی ، افراط گرایی مذهبی، بحران های زیست محیطی، امنیت انرژی،  بحران های مالی و ...  توجه شود.

-         کانال های ارتباطی چند لایه: یعنی یک قالب بزرگ دیپلماسی شامل تماس های بین دولتی، ورود سازمان های بین المللی به موضوع، درگیر کردن سازمان های غیردولتی، تینک تنک ها، جامعه مدنی  و دیگر سطوح کانال های ارتباطاتی.    

-        نهادینه شدن همکاریهای امنیتی: این به معنی ایجاد"نظم نهادی چند جانبه" است. هدف اصلی آن این است که به جای اتکا به اتحادهای سنتی، شبه اتحادها، جبهه سازی های موقت یا سایر مصلحت اندیشی های موردی، امنیت آسیا -پاسیفیک را بر اساس یک سیستم و هنجارهای بین المللی فراگیرتر و با ثبات تر پایه گذاری کرد.

به طور خلاصه ، مدل "همکاری چند جانبه، نهادینه شده، تحت هدایت قدرتهای بزرگ" یک رویکرد تجربه نشده و اینده نگرانه است و معتقد است در آینده ای قابل پیش بینی، یک رویکرد امنیتی واقع بینانه تر آسیا –پاسیفیک، دنبال کردن یک سیستم ترکیبی محور در همکاری های نهادی چند جانبه ، ایجاد و بهبود یک معماری امنیتی مقاوم تر، فراگیر تر و پایدار است که سازگار با ساختار چند قطبی، چند جانبه گرا، چند موضوعی، چند لایه و نظم نهادی چند جانبه باشد. در میان آنها، هماهنگی استراتژیک بین چین و ایالات متحده مبتنی بر اجماع، باید به ویژگی اصلی یا روند اصلی تبدیل شود. این مدل با انکه یک مجموعه مهمی از عوامل تاثیر گذار بر صلح و امنیت منطقه ای را پیشنهاد می دهد ولی تحقق ان در عمل بسیار دشوار بنظر می رسد.

 

الگوی دیرینه "وحدت بهشت"

این الگو به تیانشیا[17] معروف است . ژائو تینگ یانگ[18] در سال 2005 این الگو را در کتاب "سیستم تیانشیا: فلسفه‌ای برای نهاد غربی"مطرح کرد. تیانشیا یک مفهوم سنتی، تاریخی و مطلقا چینی است که به معنای "همه در بهشت" است. "تیان" به معنی آسمان و بهشت و یا ماوراء است و "شیا" به معنای زیر، تابع و زمین است. از این رو مفهوم تیانشیا به معنای "همه زیر سیطره بهشت است"، می باشد.

در گذشته، تیانشیا یک نظم چینی بوده است که چین بر اساس آن خود را قلب جهان و کشورهای دیگر را پیرامون می‌دانست ؛ یعنی جهان یک مکان واحد بود که تحت سلطه پادشاهی میانه قرار داشت و همسایگان و افراد خارج از آن، به دنبال کسب راهنمایی و ادای احترام به آن بودند. بعبارت دیگر براساس این مفهوم چین در مرکز کائنات قرار داشت و امپراطور یا فرزند آسمان به واسطه حکم آسمانی، حاکم و فرمانروای جهان قلمداد می شد. این الگو، در عمل سیستمی بوده که قبل از ورود سیستم دولت-ملت غربی، در منطقه اسیای شرقی حاکم بوده است(Kang,2010) .  بدین ترتیب تیانشیا دیدگاه اولیه چین نسبت به جهان یعنی محیط بیرون از خود را نشان می دهد.

ژائو با نگاه تاریخی به گذشته چین سعی دارد از الگوههای تاریخی، مدل های نوینی را برای آماده سازی فکری چین جهت نقش بیشتر، سازنده تر و متمایزتر در امور جهانی طراحی کند و احیای بالقوه سیستم تیانشیا را به عنوان جایگزینی برای سیستم دولت مدرن موجود پیشنهاد می کند. فرمول او یک نظام سلسله مراتبی و از بالا به پایین برای جهان است که چین در راس ان قرار دارد (Acharya,2019) . در کل این مدل یک مدل ثبات هژمونیک به رهبری چین را به نمایش می گذارد که تحقق ان در اینده ای نزدیک دشوار به نظر می رسد.

 

نتیجه گیری

در این مقاله سعی شد با بهره گیری از نظریه نهادگرایی توضیح دهیم که مفروضه نهادگرایان ان است که نهادها می توانند در حفظ صلح و امنیت بین المللی موثر واقع شوند ولی در ادامه با بررسی کلی نهادهای موجود در اسیا-پاسیفیک ملاحظه شد که به رغم تنوع و تکثر نهادی موجود، دغدغه های امنیتی همچنان بالا است و نمی توان برای ایجاد صلح و امنیت پایدار به نهاد های موجود امیدوار بود. بعبارت دیگر توصیه نهادگرایان به ایجاد نهادهای بین المللی نتوانسته است نگرانی امنیتی دولت ها را بر طرف کند. بنابراین باید در پی الگو های دیگری بود. این الگو های بدیل را در قالب شش مدل بعنوان ایده های اصلی برای حل چالش های امنیتی آسیا –پاسیفیک بررسی کردیم. با این حال ، روشن شد که این مدل ها دارای مزایا و معایب خاص خود هستند و از نظر ارزش ها و اهداف دارای تضادهای ذاتی هستند. با توجه به این  واقعیات اگر بخواهیم با در نظرداشت روندهای موجود چشم اندازی برای اینده طراحی کنیم و در این مسیر از ادبیات اینده پژوهی نیز بهره ببریم، بنظر می رسد نظم امنیتی اینده اسیا- پاسیفیک در سه حالت قابل تصور خواهد بود:

اول سناریوی ممکن: هر سناریویی که ممکن است در اینده اتفاق بیفتد سناریوی ممکن خوانده می شود. از این منظر شکل گیری تمام هفت مدل امنیتی که گفته شد ( امنیت دسته جمعی، اامنیت تعاونی، ثبات هژمونیک، کنسرت قدرت های بزرگ، همکاری چند جانبه و نهادینه شده تحت هدایت قدرتهای بزرگ ، موازنه قوا، وحدت بهشت) برای اینده نظم امنیتی اسیا - پاسیفیک قابل تصور است.

دوم سناریوی مطلوب: سناریویی است که وقوع ان مطلوبیت بیشتری برای امنیت جهان دارد. در بین سناریو های ممکن،  برقراری نظم بین المللی از طریق سیستم امنیت دسته جمعی زیر نظر سازمان ملل مطلوب ترین شیوه برای حفظ صلح و امنیت بین المللی بویژه در اسیا- پاسیفیک است اما همانطور که گفته شد ، اعمال چنین مدلی در عمل ناکام بوده است. پس از ان، امنیت تعاونی ، یک روش مطلوبتر ، موثرتر و مطمئن تر از سایر مدل ها برای حفظ صلح و امنیت در منطقه اسیا-پاسیفیک است. اما این مدل بنا به دلایلی گه گفته شد نمی تواند به الگوی امنیتی مسلط در منطقه تبدیل شود. این الگو فقط توانسته است نظم امنیتی منطقه را بصورت شکننده حفظ کند. باز شدن پای قدرت های بزرگ در منطقه و تشدید رقابت میان انها چیزی نیست که بتوان از طریق امنیت تعاونی، ان هم توسط یک نهاد آسه آن - محور یعنی مجمع منطقه ای آسه آن مدیریت شود. مدل "همکاری چند جانبه و نهادینه شده تحت هدایت قدرتهای بزرگ" نیز پیشنهاد معقولی بنظر می رسد زیرا بسیاری از ضعف های مدل های دیگر را برطرف کرده است اما این مدل به لحظ اجرایی، مدلی ارمانگرایانه، بسیار پیچیده و شکل گیری ان بسیار دشوار است.

سوم سناریوی محتمل: سناریویی است که بر اساس روند های موجود، احتمال وقوع بیشتری دارد. انچه هم با روندهای موجود همخوانی دارد و هم با رویدادهای تاریخی سازگار است شکل گیری یک نظم امنیتی مبتنی بر موازنه قدرت ، مشابه با "مدل موازنه قدرت در دوره جنگ سرد" است. انچه این سناریو را محتمل می سازد عبارتند از:

الف) با در نظر گرفتن رویکرد نورئالیست ها به قدرت و ساختار نظام بین الملل ،  رقابت میان قدرت های بزرگ امری دائمی است و این در قالب موازنه قدرت (رئالیسم تدافعی) یا کسب موقعیت هژمونیک (رئالیسم تهاجمی) خود را به نمایش می گذارد.

ب) راهکارهای نهادگرایان برای نظم امنیتی اساسا با مشی قدرت های بزرگ سازگار نیست. برای قدرت های بزرگ نهادها در دو موقعیت می توانند مفید باشند: اول در راستای منافع قدرت های بزرگ حرکت کنند و دوم به حل و فصل مناقشات دسته دوم بپردازند. مسائل دسته اول امنیتی که مربوط به رقابت قدرت های بزرگ است انقدر عمیق، گسترده، و حساس هستند که فقط در چارچوب روابط قدرت ها و در قالب مکانسیم هایی مثل موازنه قوا قابل مدیریت است و از عهده نهادها خارج است.

ج) رفتار و منافع قدرت های بزرگ اساسا توسط نهادها قابل تعیین و کنترل نیستند. هیچ نهاد بین المللی نمی تواند قدرت های بزرگ را به رعایت هنجارها وادار نماید. تصمیمات نهادها براحتی توسط قدرت های بزرگ قابل نقض هستند. امریکا و روسیه به راحتی از نهادهای مختلف خارج می شوند و یا به قواعد ان نهادها احترام نمی گذارند در عین حال هیچ نهادی نمی تواند انها را مجازات کند.

د) قدرت های بزرگ تمایلی به "سواری رایگان" دادن به دیگران ندارند. از دید انها نهادها محلی است که در ان از قدرت های بزرگ برای سایر بازیگران سواری رایگان دریافت می شود. بنظر می رسد هر "کالای عمومی" که توسط قدرت های بزرگ ارائه می شود قطعا باید منفعت متقابلی برای انها داشته باشد. هیچ نفعی برای قدرت های بزرگ بهتر از قرار داشتن در موقعیت هژمونی نیست. بنابراین کالای عمومی فقط به پیروان قدرت های بزرگ داده می شود؛ پیروانی که سروری قدرت هژمون را پذیرفته اند.

ه) قدرت های بزرگ تمایلی به افتادن در دام توسیدید[19] ندارند. دام توسیدید اشاره به وقوع جنگ بین قدرت های بزرگ بویژه برای کسب موقعیت هژمونی دارد. هزینه جنگ انقدر زیاد و اینده ان انقدر مبهم است که قدرت های بزرگ بعنوان بازیگران استراتژیک و خردمند از ان پرهیز می کنند.

با توجه به این استدلال ها باید گفت که اولا ورود چین و امریکا به بازی قدرت در اسیا- پاسیفیک ماهیت بازی را از حالت منطقه ای به سطح بین المللی کشانده و لذا مکانیسم های منطقه ای موجود به رغم فراگیر بودن بعضی از انها، نمی توانند به حل و فصل رقابت این دو قدرت کمک کنند. ثانیا رقابت میان این دو بر اغلب مسائل سیاسی- امنیتی منطقه سایه افکنده و حل مناقشات منطقه ای بدون در نظر گرفتن ملاحظات این دو قدرت به سختی قابل حل است. ثالثا  ایالات متحده و چین یکدیگر را رقیبانی نهادی و ساختاری می دانند. منظور از رقیب نهادی ان است که این دو دارای نظامات ایدئولوژیکی، اقتصادی و سیاسی متفاوتی هستند و منظور از رقیب ساختاری ان است که این دو برای کسب جایگاه اول قدرت در جهان با هم در رقابتند. بنابراین حل مسائل انها به سادگی امکان پذیر نیست. رابعا با توجه به واقعیات فوق ، بنظر می رسد در اینده عملا جهان با محوریت چین و امریکا بخصوص با مرکزیت اسیا-پاسیفیک به دو قطب با گفتمان سیاسی و فکری و نیز پیروان فکری و سیاسی جداگانه تقسیم خواهد شد و موازنه قوای دو قطبی مثل انچه در دوران جنگ سرد اتفاق افتاد ، به مکانیسم اصلی حفظ نظم و امنیت بین الملل از جمله در حوزه اسیا- پاسیفیک تبدیل خواهد شد. در چنین شرایطی نهادهای منطقه ای و بین المللی با اندکی کارایی بیشتر، همان نقش حاشیه ای را ایفا خواهند کرد که نهادهای منطقه ای و بین المللی در دوره جنگ سرد.

 در مجموع در ادبیات روابط بین الملل، از اصطلاح "دام چرچیل"[20] برای توضیح و توصیف چنین روابطی به شرحی که در بالا گفته شد، استفاده می شود. دام چرچیل اشاره به سخنرانی معروف وینستون چرچیل تحت عنوان "پرده اهنین " در دانشگاه میسوری امریکا در سال1946 دارد که بر اساس ان قرار شد از گسترش طلبی شوروی به هر طریق ممکن به استثنای جنگ، جلوگیری شود و این باعث شکل گیری جنگ سرد بین دو قطب مهم قدرت یعنی شوروی و امریکا برای نیم قرن گردید. در تفسیری که از دام چرچیل بعمل می اید ان را یک جنگ سرد طولانی، توام با خطر بالا، و با هزینه بالا ارزیابی می کند. بنظر می رسد چنین دامی برای اینده روابط چین و امریکا با مرکزیت اسیا – پاسیفیک قابل انتظار است.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

Referenc:

Acharya ,Amitav (2019) ‘From Heaven to Earth: ‘Cultural Idealism’ and ‘Moral Realism’ as Chinese Contributions to Global International Relations,The Chinese Journal of International Politics, Volume 12, Issue 4, Winter 2019, https://doi.org/10.1093/cjip/poz014.

Axelrod, Robert(1984) The Evolution of Cooperation( New York: Basic Books, 1984).

Beeson, Mark  & Murra, Philomena(2020) “Testing Times for Regionalism: Coping with Great Power Rivalry in the Asia–Pacific”, Asian Studies Review ,Volume 44, 2020 - Issue 1,https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/10357823.2020.1681052 .

Beeson, M. (2019). Asia’s competing multilateral initiatives: Quality versus quantity. Pacific Review, 32(2),  https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/09512748.2018.1470556.

Caballero-Anthony, M., R. Emmers, and A. Acharya, eds(2017). Non-Traditional Security in Asia: Dilemmas in Securitization( London: Routledge) .

  Chiang, Min-Hua (2015) “The US hegemony, East Asia and global governance”,Bandung: Journal of the Global South volume 2, Article number: 9 ,https://link.springer.com/article/10.1186/s40728-015-0023-9.

Goh ,Evelyn (2019)Contesting Hegemonic Order: China in East Asia, Security Studies 28(3) ,DOI: 10.1080/09636412.2019.1604989.

Frost, Ellen L.(2014) Rival Regionalisms and Regional Order
A Slow Crisis of Legitimacy,  NBR Special Report no. 48,https://www.nbr.org/publication/rival-regionalisms-and-regional-order-a-slow-crisis-of-legitimacy/.

Friedberg, A. L. (2011). A contest for supremacy: China, America and the struggle for mastery in Asia. (New York: W.W. Norton).

He, Baogang (2020)”Regionalism as an Instrument for Global Power Contestation: The Case of China”, Asian Studies Review, Volume 44,  2020 - Issue 1, https://doi.org/10.1080/10357823.2019.1691503.

He, Kai, and H. Feng.(2019) “Leadership Transition and Global Governance: Role Conception, Institutional Balancing, and the AIIB.” Chinese Journal of International Politics 12, no. 2: https://academic.oup.com/cjip/article/12/2/153/5475816.

He, Kai.(2018) “Contested Multilateralism and Regional Order Transition: Causes and Implications.” The Pacific Review 32, no. 2 .https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/09512748.2018.1465455.

He,Kai (2008)Institutional Balancing and International Relations Theory: Economic Interdependence and Balance of Power Strategies in Southeast Asia, Europeian Journalof International Relations, Vol 14, Issue 3, 2008, https://doi.org/10.1177/1354066108092310

 Hoffmann, Stanley, Keohane Robert O. , Mearsheimer, John J. (1990)

International Security, Volume 15, Number 2, Fall , The MIT Press. https://muse.jhu.edu/article/447251/pdf.

Ikenberry, G. J. (2004): “American Hegemony and East Asian Order.” Australian Journal of International Affairs 58, no. 3 .

Jones, D. M., & Jenna, N. (2016). Weak states’ regionalism: ASEAN and the limits of security cooperation in Pacific Asia. International Relations of the Asia–Pacific, 16(2),  https://cadmus.eui.eu/handle/1814/39017

Kang, David C. (2010) ‘East Asia before the West: Five Centuries of Trade and Tribute (New York: Columbia University).

Kamiya ,Matake (1997)”Toward a Multi-Layered Security Structure in the Asia-Pacific Region: Limitations of Multilateral Security Cooperation and Roles of the US-Japan Security Treaty System”, J-STAGE ,International Relations,Volume 1997 (1997) Issue 115.

https://www.jstage.jst.go.jp/article/kokusaiseiji1957/1997/115/1997_115_144/_article

Koehane,Robert(1993)” The Analysis of international regims : towards European American research program”, in Volker Rittberger(ed.),Regim theory and international relations(Axford :Clarendon press).

Keohane ,Robert(1993) Institutional Theory and realist challenge  after the cold war,In David Baldvin,Neorealism and Neoliberalism :The contemporary debate(New York: Clumbia university press).

Keohane ,Robert O (1989) International institutions and state power : essays in international relations theory (Westview Press).

Lemahieu,Hervé(2019) How the Middle Powers Are Determining Asia’s Power Balance, Geopolitics,https://www.brinknews.com/how-the-middle-powers-are-determining-asias-power-balance/.

Martín, Félix E. and  Danner ,Lukas K. (2019) “China's hegemonic intentions and trajectory: Will it opt for benevolent, coercive, or Dutch‐style hegemony?”https://doi.org/10.1002/app5.

Monica Oehler-Sincai, Iulia (2017)”The Actual Balance of Power in Asia-Pacific: Determinants, Characteristics and New Trends”Institute for World Economy / Romanian Academy,  Academic Journal of Economic Studies, Faculty of Finance, Banking and Accountancy Bucharest,"Dimitrie Cantemir" Christian University Bucharest, vol. 3(3). https://ideas.repec.org/a/khe/scajes/v3y2017i3p62-72.html.

Murray ,Philomena(2020) Managing Security: Reimagining ASEAN’s Regional Role, Asian Studies Review ,Volume 44, 2020 - Issue 1, https://doi.org/10.1080/10357823.2019.1680605

Oba ,Mie (2020)Further development of Asian regionalism: institutional hedging in an uncertain era,Asian Studies Review Volume 44, 2020 - Issue 1, https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/24761028.2019.1688905 Pages 125-140 |

Policy Speech by Prime Minister Shinzo Abe to the 196th Session of the DietJanuary 22, 2018,https://japan.kantei.go.jp/98_abe/actions/201801/22article2.html

Powell ,Robert(1991)”Absolute and Relative Gains in International Relations Theory

The American Political Science Review,Vol. 85, No. 4 .

Stein,Arthur A. (1993) Why Nations Cooperate: Circumstance and Choice In International Relations ,(Cornell University Press).

Rajagopalan ,Rajesh  (2020)Evasive balancing: India's unviable Indo-Pacific strategy 

International Affairs, Volume 96, Issue 1, January 2020, Pages 75–93, https://doi.org/10.1093/ia/iiz224

Swaine ,Michaeh (2016) Creating a stable asia, An Agenda for a U.S.-China Balance of Power,Carnegie Endowment for International Peace. https://carnegieendowment.org/2016/10/26/creating-stable-asia-agenda-for-u.s.-china-balance-of-power-pub-64943

 

Tan, S. S. (2020). Is ASEAN finally getting multilateralism right? From ARF to ADMM+. Asian Studies Review, 44(1), 28–43. https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/10357823.2019.1691502

 

Wacker, Gudrun (2015)Security Cooperation in East Asia Structures, Trends and Limitations ,  German Institute for International and Security Affairs, https://www.swp-berlin.org/fileadmin/contents/products/research_papers/2015_RP04_wkr.pdf

 

 Young, Oran R. (1989)International Cooperation: Building Regimes for Natural Resources and the environment,(Cornell university press,Ithaca and  London)

 

Zala ,Benjamin(2020) Regionalism and Great Power Management in the Asia–Pacific: Complementary or Competing Forces? Asian Studies Review,Volume 44, 2020 - Issue 1https://doi.org/10.1080/10357823.2019.1690425

 

 

 



[1] ASEAN Regional Forum( RAF )

[2]ASEAN Defense Ministers Meeting plus ADMM+)

[3]Asia Community(AC )

[4] ASEAN Blueprint 2025

[5] در این شکل آسه ان بعلاوه 10 کل اعضای ده گانه اسه ان است. آسه ان بعلاوه 3 شامل اعضای اسه ان بعلاوه سه کشور اسیای شرقی یعنی چین،کره جنوبی، و ژاپن است. آسه ان بعلاوه 6 شامل ده عضو اسه ان و سه عضو اسیای شرقی اسه ان بعلاوه استرالیا، نیوزلند، و هند است. آسه ان بعلاوه 8 شامل اعضای اسه ان بعلاوه سه کشور اسیای شرقی بعلاوه اجلاس وزرای دفاع اسه ان بعلاوه کنفرانس تعامل اعتماد سازی در اسیا و مجمع گسترده دریایی اسه ان بعلاوه روسیه و امریکا است. مجمع منطقه ای آسه ان شامل کلیه موارد فوق بعلاوه کانادا، اتحادیه اروپا، مغولستان، کره شمالی ،  تیمور شرقی ،  گینه نو پاپوا، بنگلادش، سری لانکا، و پاکستان است.

 

[6] Conference on Interaction and Confidence Building)CICA(

[7] Asia-Pacific Economic Cooperation (APEC)

[8] CEPEA

[9]EAFTA

[10] RCEP

[11] Cooperative security

[12] CSCAP

[13] EAS

[14] ARF

[15] Offshore Balancing

 

[16] Evasive balancing

[17] Tianxia

[18] Zhao Tingyang

[19] Thucydides Trap

[20] Churchil Trap

  1. Acharya ,Amitav (2019) ‘From Heaven to Earth: ‘Cultural Idealism’ and ‘Moral Realism’ as Chinese Contributions to Global International Relations,The Chinese Journal of International Politics, Volume 12, Issue 4, Winter 2019, https://doi.org/10.1093/cjip/poz014.
  2. Axelrod, Robert(1984) The Evolution of Cooperation( New York: Basic Books, 1984).
  3. Beeson, Mark & Murra, Philomena(2020) “Testing Times for Regionalism: Coping with Great Power Rivalry in the Asia–Pacific”, Asian Studies Review ,Volume 44, 2020 - Issue 1,https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/10357823.2020.1681052 .
  4. Beeson, M. (2019). Asia’s competing multilateral initiatives: Quality versus quantity. Pacific Review, 32(2), https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/09512748.2018.1470556.
  5. Caballero-Anthony, M., R. Emmers, and A. Acharya, eds(2017). Non-Traditional Security in Asia: Dilemmas in Securitization( London: Routledge) .
  6. Chiang, Min-Hua (2015) “The US hegemony, East Asia and global governance”,Bandung: Journal of the Global South volume 2, Article number: 9 ,https://link.springer.com/article/10.1186/s40728-015-0023-9.
  7. Goh ,Evelyn (2019)Contesting Hegemonic Order: China in East Asia, Security Studies 28(3) ,DOI: 10.1080/09636412.2019.1604989.
  8. Frost, Ellen L.(2014) Rival Regionalisms and Regional Order
  9. A Slow Crisis of Legitimacy, NBR Special Report no. 48,https://www.nbr.org/publication/rival-regionalisms-and-regional-order-a-slow-crisis-of-legitimacy/.
  10. Friedberg, A. L. (2011). A contest for supremacy: China, America and the struggle for mastery in Asia. (New York: W.W. Norton).
  11. He, Baogang (2020)”Regionalism as an Instrument for Global Power Contestation: The Case of China”, Asian Studies Review, Volume 44, 2020 - Issue 1, https://doi.org/10.1080/10357823.2019.1691503.
  12. He, Kai, and H. Feng.(2019) “Leadership Transition and Global Governance: Role Conception, Institutional Balancing, and the AIIB.” Chinese Journal of International Politics 12, no. 2: https://academic.oup.com/cjip/article/12/2/153/5475816.
  13. He, Kai.(2018) “Contested Multilateralism and Regional Order Transition: Causes and Implications.” The Pacific Review 32, no. 2 .https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/09512748.2018.1465455.
  14. He,Kai (2008)Institutional Balancing and International Relations Theory: Economic Interdependence and Balance of Power Strategies in Southeast Asia, Europeian Journalof International Relations, Vol 14, Issue 3, 2008, https://doi.org/10.1177/1354066108092310
  15. Hoffmann, Stanley, Keohane Robert O. , Mearsheimer, John J. (1990)
  16. International Security, Volume 15, Number 2, Fall , The MIT Press. https://muse.jhu.edu/article/447251/pdf.
  17. Ikenberry, G. J. (2004): “American Hegemony and East Asian Order.” Australian Journal of International Affairs 58, no. 3 .
  18. Jones, D. M., & Jenna, N. (2016). Weak states’ regionalism: ASEAN and the limits of security cooperation in Pacific Asia. International Relations of the Asia–Pacific, 16(2), https://cadmus.eui.eu/handle/1814/39017
  19. Kang, David C. (2010) ‘East Asia before the West: Five Centuries of Trade and Tribute (New York: Columbia University).
  20. Kamiya ,Matake (1997)”Toward a Multi-Layered Security Structure in the Asia-Pacific Region: Limitations of Multilateral Security Cooperation and Roles of the US-Japan Security Treaty System”, J-STAGE ,International Relations,Volume 1997 (1997) Issue 115.
  21. https://www.jstage.jst.go.jp/article/kokusaiseiji1957/1997/115/1997_115_144/_article
  22. Koehane,Robert(1993)” The Analysis of international regims : towards European American research program”, in Volker Rittberger(ed.),Regim theory and international relations(Axford :Clarendon press).
  23. Keohane ,Robert(1993) Institutional Theory and realist challenge after the cold war,In David Baldvin,Neorealism and Neoliberalism :The contemporary debate(New York: Clumbia university press).
  24. Keohane ,Robert O (1989) International institutions and state power : essays in international relations theory (Westview Press).
  25. Lemahieu,Herve(2019) How the Middle Powers Are Determining Asia’s Power Balance, Geopolitics,https://www.brinknews.com/how-the-middle-powers-are-determining-asias-power-balance/.
  26. Martin, Felix E. and Danner ,Lukas K. (2019) “China's hegemonic intentions and trajectory: Will it opt for benevolent, coercive, or Dutch‐style hegemony?”https://doi.org/10.1002/app5.
  27. Monica Oehler-Sincai, Iulia (2017)”The Actual Balance of Power in Asia-Pacific: Determinants, Characteristics and New Trends”Institute for World Economy / Romanian Academy, Academic Journal of Economic Studies, Faculty of Finance, Banking and Accountancy Bucharest,"Dimitrie Cantemir" Christian University Bucharest, vol. 3(3). https://ideas.repec.org/a/khe/scajes/v3y2017i3p62-72.html.
  28. Murray ,Philomena(2020) Managing Security: Reimagining ASEAN’s Regional Role, Asian Studies Review ,Volume 44, 2020 - Issue 1, https://doi.org/10.1080/10357823.2019.1680605
  29. Oba ,Mie (2020)Further development of Asian regionalism: institutional hedging in an uncertain era,Asian Studies Review Volume 44, 2020 - Issue 1, https://www.tandfonline.com/doi/full/10.1080/24761028.2019.1688905 Pages 125-140 |
  30. Policy Speech by Prime Minister Shinzo Abe to the 196th Session of the DietJanuary 22, 2018,https://japan.kantei.go.jp/98_abe/actions/201801/22article2.html
  31. Powell ,Robert(1991)”Absolute and Relative Gains in International Relations Theory
  32. The American Political Science Review,Vol. 85, No. 4 .
  33. Stein,Arthur A. (1993) Why Nations Cooperate: Circumstance and Choice In International Relations ,(Cornell University Press).
  34. Rajagopalan ,Rajesh (2020)Evasive balancing: India's unviable Indo-Pacific strategy
  35. International Affairs, Volume 96, Issue 1, January 2020, Pages 75–93, https://doi.org/10.1093/ia/iiz224
  36. Swaine ,Michaeh (2016) Creating a stable asia, An Agenda for a U.S.-China Balance of Power,Carnegie Endowment for International Peace. https://carnegieendowment.org/2016/10/26/creating-stable-asia-agenda-for-u.s.-china-balance-of-power-pub-64943
  37. Tan, S. S. (2020). Is ASEAN finally getting multilateralism right? From ARF to ADMM+. Asian Studies Review, 44(1), 28–43. https://www.tandfonline.com/doi/abs/10.1080/10357823.2019.1691502
  38. Wacker, Gudrun (2015)Security Cooperation in East Asia Structures, Trends and Limitations , German Institute for International and Security Affairs, https://www.swp-berlin.org/fileadmin/contents/products/research_papers/2015_RP04_wkr.pdf
  39. Young, Oran R. (1989)International Cooperation: Building Regimes for Natural Resources and the environment,(Cornell university press,Ithaca and London)
  40. Zala ,Benjamin(2020) Regionalism and Great Power Management in the Asia–Pacific: Complementary or Competing Forces? Asian Studies Review,Volume 44, 2020 - Issue 1: https://doi.org/10.1080/10357823.2019.1690425