پیمایش نگرش‌های عمومی نسبت به امر حکمرانی داده در ایران ؛درک حلقه مفقوده

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشیار دانشگاه تهران

2 پژوهشگر گروه کشمکش و همکاری در خاورمیانه،مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،ایران ،تهران

10.48308/piaj.2025.241314.1754

چکیده

با گسترش فناوریهای هوش مصنوعی و افزایش نقش داده ها در تصمیم گیری های کلان، جامعه ایران با پرسش ها و چالش های جدیدی در حوزه حکمرانی داده مواجه شده است. با وجود پتانسیل بالای فناوریهای هوش مصنوعی و داده‌محور، زیرساخت‌های قانونی و اخلاقی لازم برای حکمرانی مؤثر و شفاف داده‌ها هنوز به طور کامل توسعه نیافته‌اند.این مقاله با مطالعه فاصله بین ادراک از خود و تاثیر ابعاد هوش مصنوعی در امر حکمرانی داده ، به تبیین دلایل امکان این امر و تبعات این فاصله بر آینده رابطه حکمرانی و جامعه می‌پردازد. روش پژوهش در این مقاله تحلیل کیفی و استقرایی (رسیدن از مشاهدات به استدلال) است. همچنین ابزار گردآوری اطلاعات عبارتند.از مطالعه کتابخانه‌ای و اسنادی،مصاحبه ساختارمند براساس مدل کوکران در قالب پرسشنامه از 150 نفر از دانشجویان و فارغ التحصیلان دانشگاهی و اندیشکده‌ای. نتایج و یافته های تحلیلی پژوهش نشان می دهد که الگوریتم های هوش مصنوعی و حکمرانی داده در جامعه ایران، با توجه به پیچیدگی های فنی، اجتماعی و سیاسی، در حال شکل دهی تحولات گسترده در حوزه های مختلف هستند. این امراز سویی فرصت هایی مانند بهبود خدمات عمومی، افزایش شفافیت و بهینه سازی فرآیندها را فراهم میکنند و از سوی دیگر، چالش هایی همچون نقض حریم خصوصی، تبعیض الگوریتمی و تمرکز قدرت را به همراه دارند. درک واقعیتهای موجود در این حوزه، نیازمند تحلیل دقیق از تأثیرات اجتماعی-فرهنگی این فناوریها است ، موفقیت در این زمینه مستلزم همکاری بین ذینفعان، شفافیت در تصمیم گیری ، توجه به اصول اخلاقی در استفاده از الگوریتم ها است.شکاف میان ادراک عمومی از هوش مصنوعی و واقعیت‌های پیچیده حکمرانی داده، می‌تواند بر سطح اعتماد جامعه به نهادهای حاکمیتی تأثیر مستقیم بگذارد. هنگامی که مردم انتظار شفافیت و عدالت در بهره‌گیری از داده‌ها دارند اما با مصادیقی از تبعیض یا نقض حریم خصوصی مواجه می‌شوند، مشروعیت سیاست‌های فناورانه زیر سؤال می‌رود. این وضعیت می‌تواند به کاهش مشارکت اجتماعی و افزایش بدبینی نسبت به تحولات فناورانه منجر شود.



از سوی دیگر، اگر این فاصله به درستی مدیریت گردد، ظرفیت‌های بالقوه‌ای برای تقویت سرمایه اجتماعی و ارتقای کارآمدی حاکمیت فراهم خواهد شد. ایجاد چارچوب‌های اخلاقی روشن و قوانین الزام‌آور می‌تواند اعتماد شهروندان به کاربست داده‌ها و الگوریتم‌ها را افزایش دهد. هم‌افزایی میان دانشگاه، دولت و بخش خصوصی در این مسیر نقشی حیاتی ایفا می‌کند. به بیان دیگر، حکمرانی داده می‌تواند به فرصتی برای بازتعریف رابطه جامعه و حاکمیت تبدیل شود.بر این اساس، سیاست‌گذاران باید رویکردی چندلایه اتخاذ کنند که هم به ابعاد فنی و هم به ابعاد اجتماعی و فرهنگی توجه داشته باشد. صرفاً تمرکز بر توسعه زیرساخت‌های فناورانه بدون ملاحظه ملاحظات اجتماعی و اخلاقی، می‌تواند موجب بحران اعتماد و ناکارآمدی شود. شفافیت در فرآیندهای تصمیم‌گیری، پاسخگویی نهادها و مشارکت فعال ذینفعان، ابزارهایی کلیدی برای کاهش این شکاف محسوب می‌شوند.در نهایت، آینده حکمرانی داده در ایران وابسته به توانایی حاکمیت در ایجاد تعادل میان فرصت‌ها و تهدیدهای ناشی از هوش مصنوعی است. اگر اصول عدالت، اخلاق و شفافیت به‌صورت جدی در سیاست‌گذاری‌ها لحاظ شود، می‌توان از این فناوری‌ها برای ارتقای کیفیت زندگی، افزایش پاسخگویی و بهبود تعامل دولت-جامعه بهره گرفت. در غیر این صورت، خطرات ناشی از بی‌اعتمادی اجتماعی و تمرکز قدرت می‌تواند پیامدهای عمیق و بلندمدتی به همراه داشته باشد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Exploring Public Attitudes Towards Data Governance in Iran: Understanding the Missing Link

نویسندگان [English]

  • aliashraf nazari 1
  • parham pourramezan 2
1 دانشیار دانشگاه تهران
2 پژوهشگر گروه کشمکش و همکاری در خاورمیانه،مرکز پژوهش های علمی و مطالعات استراتژیک خاورمیانه،ایران ،تهران
چکیده [English]

مقدمه و اهداف :

با توجه به تحول دیجیتال و نقش روزافزون داده‌ها در تصمیم‌گیری‌های حکمرانی، درک نگرش‌های عمومی نسبت به امر حکمرانی داده اهمیت فزاینده‌ای یافته است. حکمرانی داده به عنوان چارچوبی برای مدیریت، حفظ و بهره‌برداری از داده‌ها، علاوه بر تأثیر بر سیاست‌گذاری، شفافیت و پاسخگویی دولت، مستلزم پذیرش و تعامل جامعه است. در ایران، با وجود پیشرفت‌های تکنولوژیک، همچنان حلقه مفقوده‌ای در شناخت نگرش‌های عمومی نسبت به استفاده، حفاظت و اشتراک داده‌ها مشاهده می‌شود. پژوهش حاضر با هدف تحلیل نگرش‌های عمومی نسبت به حکمرانی داده، شناسایی موانع اجتماعی و فرهنگی، و ارائه راهکارهایی برای ارتقای تعامل جامعه با سیاست‌های داده محور طراحی شده است. به ویژه، تمرکز بر فهم عواملی است که موجب اعتماد یا بی‌اعتمادی شهروندان نسبت به مدیریت داده‌ها می‌شوند. اهداف اصلی این مطالعه شامل تعیین سطح آگاهی عمومی از حکمرانی داده، ارزیابی نگرش‌ها نسبت به شفافیت و امنیت داده‌ها، و شناسایی حلقه‌های مفقوده در سیاست‌گذاری داده‌ها می‌باشد. علاوه بر این، پژوهش در پی پاسخ به این سوال کلیدی است: «چه عواملی نگرش عمومی نسبت به حکمرانی داده در ایران را شکل می‌دهند و سیاست گذار چگونه می‌تواند این نقش حلقه مفقوده را در سیاست‌های داده کشور بر طرف نماید؟»

روش ها:

در این پژوهش در رشته علوم سیاسی، از داده‌های مصاحبه‌محور به‌عنوان روشی کارآمد برای سیاست‌گذاری استفاده شده است. روش پژوهش از نوع نگرش توصیفی–تحلیلی و با رویکرد کمی است. داده‌ها از طریق مصاحبه‌های ساختارمند و پرسشنامه طیفی (۱ تا ۵) گردآوری شده‌اند. جامعه آماری شامل دانشجویان و فارغ‌التحصیلان رشته‌های علوم سیاسی، حقوق، مهندسی برق و کامپیوتر، جغرافیای سیاسی و جامعه‌شناسی است و حجم نمونه با مدل کوکران ۱۵۰ نفر تعیین شده است. پژوهش بر پایه روش نمونه‌گیری غیراحتمالی انجام گرفته است. داده‌ها پس از جمع‌آوری، در نرم‌افزار SPSS کدگذاری و در بخش Data View وارد شدند. سپس با دستور Frequencies میانگین پاسخ‌ها محاسبه و در جدول‌های کلی تنظیم شد. هدف پژوهش، تحلیل داده‌های توصیفی برای بررسی مسائل حکمرانی داده در جامعه کنونی است و نتایج در بخش یافته‌ها ارائه گردیده است.

یافته ها:

نتایج حاصل از تحلیل داده‌های پیمایشی نشان می‌دهد که سطح آگاهی عمومی نسبت به مفاهیم حکمرانی داده در ایران محدود است و بسیاری از شهروندان با مفاهیمی چون شفافیت داده‌ای، امنیت اطلاعات و حقوق دیجیتال آشنایی کافی ندارند. این کمبود آگاهی با بی‌اعتمادی نسبت به نهادهای متولی داده‌ها و نگرانی از سوءاستفاده‌های احتمالی همراه است. همچنین، یافته‌ها نشان می‌دهند که فقدان سازوکارهای شفاف اطلاع‌رسانی و مشارکت اجتماعی، حلقه مفقوده اصلی در فرآیند حکمرانی داده را شکل می‌دهد. از سوی دیگر، افرادی که تجربه تعامل با خدمات دیجیتال حکومتی دارند، نگرش‌های مثبت‌تری نسبت به مدیریت داده‌ها نشان می‌دهند، که نشان‌دهنده نقش تجربه مستقیم در تقویت اعتماد عمومی است. نتایج پژوهش همچنین حاکی از این است که فرهنگ سازمانی و سیاست‌گذاری‌های کلان می‌توانند نقش تعیین‌کننده‌ای در پذیرش عمومی داشته باشند و ضعف در این حوزه‌ها موجب افزایش مقاومت و بی‌اعتمادی شهروندان می‌شود. در نهایت، شناسایی این حلقه مفقوده و عوامل مؤثر بر نگرش عمومی، امکان طراحی راهکارهای سیاستی مبتنی بر مشارکت اجتماعی، شفافیت و آموزش دیجیتال را فراهم می‌آورد، که می‌تواند به بهبود کیفیت تصمیم‌گیری‌های داده محور و تقویت اعتماد شهروندان به نهادهای حکومتی منجر شود.

نتیجه گیری:

نتایج پژوهش حاضر نشان داد که نگرش‌های عمومی نسبت به حکمرانی داده در ایران تحت تأثیر چندین عامل هم‌زمان قرار دارند که شامل سطح آگاهی دیجیتال، تجربه مستقیم شهروندان با خدمات الکترونیکی، و اعتماد به نهادهای حکومتی است. فقدان اطلاع‌رسانی شفاف و آموزش کافی در حوزه حقوق دیجیتال، مهم‌ترین عامل ایجاد حلقه مفقوده در فرآیند حکمرانی داده است. این حلقه مفقوده موجب فاصله میان سیاست‌گذاری‌های رسمی و پذیرش واقعی جامعه شده و اثرگذاری اقدامات دولت در مدیریت داده‌ها را کاهش می‌دهد.

کلیدواژه‌ها [English]

  • '
  • هوش مصنوعی'
  • ،'
  • حکمرانی داده'
  • ایران'
  • ادراک'
  • ، '
  • جهانی شدن'