میدانیم که اندیشهی سیاسی در ایران و غرب، در دو بستر متفاوت رشد پیدا کرده است. در ایران، اندیشهی سیاسی در بستر جهانشناسی دینی و در غرب، در بستر جهانشناسی فلسفی. بسیاری از وجوه تمایز اندیشهی سیاسی ایرانی و ایرانی-اسلامی از یکسو و اندیشهی سیاسی غربی از سوی دیگر، در اساس از همین بستر متفاوت در رشد و بسط اندیشه ریشه میگیرد. هدف اصلی این پژوهش این است که با تمرکز بر وجوه سرشتی تمایز این دو بستر، با تکیه بر فضای شکلگیری دو جهانشناسی متفاوت که یکی را جهانشناسی ایرانی و دیگری را جهانشناسی غربی میخوانیم، این رابطه مورد موشکافی قرار گیرد. فرضیهای که در پژوهش مورد آزمون قرار میگیرد، این است که دو جریان جهانشناسی ایرانی و یونانی از آغازین دورهی پیدایش و گسترششان، وارد مسیرهای متفاوت شدند و همراه خود، رشد و تکامل اندیشهی سیاسی را در مسیرهای متفاوت بهپیش بردند: یکی از مسیر جهانشناسی دینی و دیگری در مسیر جهانشناسی فلسفی. نتیجه اینکه از این دو مسیر، جهانشناسی فلسفی بوده است که ظرفیت بیشتری برای تحول و امکان بیشتری برای انکشاف اندیشهی سیاسی داشته است. ضمن اینکه روش پژوهش، تحلیل محتواست.
دیلم صالحی, بهروز. (1398). مقایسهی رابطهی جهانشناسی و اندیشهی سیاسی درایران باستان و یونان باستان. رهیافتهای سیاسی و بین المللی, 11(2), 28-44.
MLA
بهروز دیلم صالحی. "مقایسهی رابطهی جهانشناسی و اندیشهی سیاسی درایران باستان و یونان باستان". رهیافتهای سیاسی و بین المللی, 11, 2, 1398, 28-44.
HARVARD
دیلم صالحی, بهروز. (1398). 'مقایسهی رابطهی جهانشناسی و اندیشهی سیاسی درایران باستان و یونان باستان', رهیافتهای سیاسی و بین المللی, 11(2), pp. 28-44.
VANCOUVER
دیلم صالحی, بهروز. مقایسهی رابطهی جهانشناسی و اندیشهی سیاسی درایران باستان و یونان باستان. رهیافتهای سیاسی و بین المللی, 1398; 11(2): 28-44.