اتونومیسم و مناسبات اقتصاد سیاسی سرمایه داری جهانی؛ مطالعة موردی ایران

نوع مقاله : علمی - پژوهشی

نویسندگان

1 دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی، دانشگاه شهید بهشتی

2 دانشکده علوم اقتصادی و سیاسی، دانشگاه شهید

چکیده

در این مقاله، درصددیم تا با استفاده از چارچوب نظری اتونومیسم، به بررسی نقش سرمایه در نظام اقتصاد سیاسی جهانی کنونی و ایران بپردازیم. آن­چه توسط اندیش­مندان پسا­مارکسیست ایتالیایی، هم­چون انتونیو نگری، مایکل هارت، ماریو ترونتی، پائولو ویرنو و... در خصوص دولت، جامعه مدنی، نیروی کار و سرمایه بیان می­شود، در قالب حالت اول از سه حالتی می­گنجد که گرامشی از رابطة میان دولت و جامعه مدنی بیان می­دارد. دیدگاه اتونومیستی قایل به یگانه­انگاری دولت و سرمایه، زوال جامعه مدنی و ایضاً تمام عرصه­های حیات بشری در دولت است، که آن نیز به نوبة خود حاصل تغییرات در نظام اقتصاد سیاسی جهانی از دهة 1970 میلادی به بعد است که نهایتاً، برایندش می­شود تسخیر تمام عرصه­ها و شئون حیات انسانی توسط سرمایه از دهة 1970 میلادی به بعد. توسعة مناسبات سرمایه­داری در ایران، عمدتاً پس از پایان جنگ و از سال 1368 به بعد، با اجرای سیاست­هایی نظیر کالایی­سازی نیروی کار، سازوکارهای گوناگون برای انباشت سرمایه و هم­چنین سیاست­های نئولیبرال تعدیل ساختاری (از قبیل: آزادسازی نرخ ارز، خصوصی­سازی، رفع موانع پیوستن به سازمان تجارت جهانی، هدف­مندی یارانه­ها و حذف سوبسیدها و ...) توسط دولت­های هاشمی، خاتمی و احمدی نژاد به شکل مستمر دنبال شد. بدین لحاظ، در اجرای این سیاست­ها که هدف نهایی آن انباشت هر چه بیش­تر سرمایه و ابزاری کردن تمام عرصه­های حیات بشری در جهت این هدف است، نوعی این­همانی میان دولت و سرمایه مشاهده می­شود که مورد نظر اتونومیست­ها است.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Autonomism and the Relationships of the Political Economy of Global Capitalism: Case Study of Iran

نویسندگان [English]

  • Hossein Pourahmadi 1
  • Aref Bahrami 2
1
2
چکیده [English]

In this paper, we seek to study the role of capital in the current global political economy and Iran by using the theoretical framework of Autonomism; what is said by the post-Marxist thinkers such as Antonio Negri, Michael Hart, Mario Trounti, Paulo Verno, and others about state, civil society, labor force, and capital. In the first case, there are three situations in which Gramsci expresses the relation between the state and the civil society. The autonomous view points to the unity of state and capital, the collapse of the civil society, and the appearance of all the realms of human life in the state, which is also the result of changes in the global political economic system since the 1970s, which ultimately could conquer all fields and the human life of capital since the 1970s. Development of capitalist relations in Iran, mainly after the end of the war, and since 1990 (1368), by implementing policies such as labor force commodification, various mechanisms for capital accumulation, as well as neoliberal structural adjustment policies (such as currency liberalization, privatization , removing barriers to WTO membership, targeting subsidies and removing subsidies, etc.) was pursued continuously by the Hashemi, Khatami and Ahmadinejad governments. In this regard, the implementation of these policies, whose ultimate goal is to accumulate more capital and to make all the realms of human life in pursuit of this goal, is seen as a kind of state between capital and capital which is intended by Autonomists.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Global Political Economy
  • Labor Force
  • Capital
  • Autonomy
  • Regulation Theory
  • State and Capital Unity
  • Iran