دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
11
1
2019
11
22
امتناع حکمرانی حزبی؛ آسیبشناسی رابطه نظام حزبی و نظام انتخاباتی در جمهوری اسلامی ایران
11
33
FA
حسن
اعمایی
دانشگاه تهران
hasanamaie@ut.ac.ir
مصطفی
رضایی
دانشگاه شهید بهشتی
rezaei1908@gmail.com
10.29252/piaj.2019.99848
اگر کارویژه اصلی احزاب را دستیابی به قدرت و کسب کرسیهای نمایندگی بدانیم، مهمترین مسئلهای که پیش روی کنشگران سیاسی قرار میگیرد، فراهم کردن بسترهای نهادینه و قانون مند جهت مشارکت سیاسی افراد و گروههای مختلف اجتماعی است و در همین زمینه نظام انتخاباتی و رابطه ی آن با نظام حزبی اهمیت پیدا میکند. در ایران به دلیل کاستیهای نظام انتخاباتی، نظام حزبی با بحران عدم نهادینگی و بی ثباتی مواجه است. از این رو، پرسش اصلی این مقاله این است که چرا علیرغم وجود آزادی تشکیل احزاب سیاسی در قوانین ایران، حکمرانی حزبی شکل نگرفته است؟ این مقاله با روشی توصیفی- تحلیلی و با استفاده از چشم انداز نهادگرایانه، به دنبال بررسی نقش نظام حقوقی و به تبع آن قوانین و مقررات حاکم بر احزاب و انتخابات در شکلگیری و تثبیت نظام حزبی در ایران است. بررسی قوانین حاکم بر احزاب از بدو شکلگیری نظام جمهوری اسلامی نشان میدهد که ایجاد موانع گوناگون و عدم توازن میان حقوق و تکالیف احزاب در این قوانین، از عوامل اصلی و بیواسطه ی عدم نهادینگی احزاب و حکمرانی حزبی است. در واقع، قواعد نهادی (قانون انتخابات و احزاب) در جمهوری اسلامی، بهجای آنکه مشوق شکلگیری و تثبیت سازوکارهای حزبی باشند، آنها را تخریب و تضعیف کردهاند.
حزب,نظام حزبی,نظام انتخاباتی,نهادینگی,قانون احزاب
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99848.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99848_0c867e62be253948a5e9563e8e6790b5.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
11
1
2019
11
22
دین و دولت در عهد ساسانی؛ درآمدی بر الهیات سیاسی زرتشت
34
57
FA
مصطفی
انصافی
دانشگاه علامه طباطبائی
mostafaensafi1@chmail.ir
شجاع
احمدوند
دانشگاه علامه طباطبائی
shojaahmdvand@gmail.com
10.29252/piaj.2019.99861
حداقل از زمان ورود نخستین مهاجران به ایران در دوره ی ماقبل مادها، ایران به لحاظ ایدئولوژیک به ایران مزدایی یا خرد مزدایی مشهور بود که در آن کثیری از خدایان، ایزدکده ی ایرانیان را شکل میدادند. اما بهتدریج تصویر خدایان ایرانی روشن و روشنتر شد. البته این امر نسبتی با ساختار قدرت داشت، چنانکه با ظهور دولت ساسانی، همنشینی جالبی میان آیین زرتشت با این دولت برقرار شد. اینکه چرا و چگونه دولت ساسانی از میان کثیری از آیینهای مزدایی چون زروانیسم، میترایسم، مانویت و حتی ادیان وارداتی مثل مسیحیت و یهودیت، به خدای زرتشت پیوست، واجد اهمیت پژوهشی بسیاری است. بدینسان، هدف این مقاله بررسی چرایی و چگونگی اولویت یافتن آیین زرتشت در ذهنیت و عملکرد زمامداران ساسانی است. روش این مقاله، تحلیل گفتمان از نوع گفتمان لاکلا و موف است. بر این اساس، عناصر اصلی گفتمان الهیات سیاسی زرتشتی، عناصر هژمونیک، مفصلبندیها، کارگزار اجتماعی و غیریتساز آن مورد واکاوای قرار خواهند گرفت. بر اساس یافتههای این مقاله، آیین زرتشت واجد مؤلفههایی است که الهیات موجود در آن را برای سیاست یکپارچهسازی، هویت سیاسی و ضدیت با تکثر نیروها که خصلت اصلی حکمرانی ساسانی بود، فراهم میکند. نتیجه آنکه عناصر اصلی الهیات زرتشتی چون هستیشناسی کیهانی، جهانبینی خیمهای، فره ایزدی و خودچیرگی، مبنای اصلی حکمرانی ساسانی را برای اجرای یک سیاست همگونساز در قلمرو پارس فراهم آورد.
اندیشه سیاسی,آیین زرتشت,ساسانیان,الهیات سیاسی,هژمونی
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99861.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99861_2b92a41aca633e8392a97cbd2d7a3c68.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
11
1
2019
11
22
نسبت اندیشه سیاسی سعدی با نظریههای روابط بینالملل
58
81
FA
علی
باقری دولتآبادی
0000-0002-4584-5870
دانشگاه یاسوج
abagheri@yu.ac.ir
محمدحسن
اسدی
دانشگاه یاسوج
mohammad.asadi95959@gmail.com
10.29252/piaj.2019.99866
یکی از مهمترین موضوعاتی که در سالهای اخیر ذهن دانش پژوهان، سیاستگذاران فرهنگی و آموزشی و حتی مقامات عالی کشور را به خود مشغول کرده، زمینهسازی برای تولید دانش بومی و نیل به چنین دانشی است. دانش روابط بین الملل نیز از این دغدغه جدا نبوده و همیشه این بحث وجود داشته که تا چه حد تولید دانش بومی در این رشته صورت گرفته است. یکی از پایههای تدوین نظریههای بومی روابط بین الملل، توجه به سنتهای فکری در طول تاریخ یک کشور است. سعدی از جمله شاعران ایرانی است که در نظم و نثر خود به حوزه ی سیاست و حکومت توجه نشان داده است. بر این اساس، سؤال اصلی پژوهش این است که نگاه سعدی به جهان و روابط با سایر دولت ها در قالب کدام سنت نظری جای می گیرد؟ هدف از انجام این پژوهش، شناخت و معرفی سرمایه های فکری و اندیشه ای ایرانیان برای بهره گیری در تولید نظریه های بومی روابط بین الملل در آینده است. فرضیه پژوهش- همانگونه که در تصویرسازی های انجام شده از سعدی در جامعه وجود دارد- بر تعلّق وی به نظریه لیبرالیسم (شاخه آرمان گرایی) تأکید دارد. برای آزمون فرضیه، از روش مقایسه ای استفاده شده است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که از مجموع نظریههای طرح شده در قرن بیستم، دو سنت واقعگرایی و آرمانگرایی را بهخوبی میتوان در آثار سعدی یافت. آنچه سعدی را در این میان متمایز میسازد، سیر اندیشه ی وی از واقعگرایی یا آرمانگرایی محض به سوی واقعگرایی عملگرایانه است که در کمتر اندیشمند و نظریه پردازی مشاهده میشود.
سعدی,نظریههای روابط بین الملل,دانش بومی,واقعگرایی,آرمانگرایی,واقعگرایی عملگرایانه
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99866.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99866_60448c5c4eaa6d3f0af401d950c2def5.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
11
1
2019
11
22
نسبت سازوکارهای حکمرانی قجری و مقاومت های عمومی عدالت خواهانه
82
106
FA
راضیه
شامخ نیا
دانشگاه الزهرا
razieshamekh@gmail.com
مرضیه
موسوی خامنه
دانشگاه الزهرا
moosavimar@gmail.com
رضا
نجف زاده
دانشگاه شهید بهشتی
najafzadeh.reza@gmail.com
10.29252/piaj.2019.99871
بررسی تاریخ شکل گیری مقاومت های عدالت خواهانه در دوران مشروطه خواهی و پس از آن می تواند در درک این مسئله مفید و حیاتی باشد که چگونه نخستین مقاومت های عمومی در عصر قاجار، برچسب شورش خوردند و صبغه ی امنیتی به خود گرفتند. هدف عملیاتی پژوهش، درک تغییر رژیم های حقیقت و نیز کردارهای حکمرانی قجری است تا نحوه ی شکل گیری مقاومت ها و سپس امنیتی شدن آنها را دریابیم. لذا پرسش اصلی این است که مقاومت های عدالت خواهانه در برابر کدام کردارهای حکمرانی (اعم از تکنیک ها و دانش ها) ایجاد شده و صبغه ی امنیتی یافتند؟ به نظر می رسد بزنگاه اصلی شکل گیری مقاومت های عمومی، دفاتر دیوانی و محاکم قضایی بوده است. دفاتر دیوانی با محوریت استخدام چاکران لایق، به تعویق انداختن تصمیمات و تیولداری کار می کرد و در محاکم نیز بلاگردانی و تعذیب خاطی، محور اصلی کارها بود. مهم ترین دستاورد این پژوهش استخراج عناصر «نمودار سلطانی» است. کارکرد اصلی این نمودار، ستاندن همه چیز در قبال هبه ی محدود و آیینیِ امتیازات و منافع است. شیوه ی کار تبارشناختی میشل فوکو در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است.
حکمرانی در عصر قاجار,مقاومت,عدالت خواهی,تبارشناسی,نمودار سلطانی
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99871.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99871_234f9697415a286eaacc5f3b501cdf4d.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
11
1
2019
11
22
جایگاه و نقشهای دولت در برنامه ی سوم توسعه ی ج. ا. ایران از منظر نهادگرایی جدید
107
131
FA
ابراهیم
عباسی
0000-0002-1420-9556
دانشگاه شیراز
e.abbassi.ir@gmail.com
عظیمالله
محمودی
دانشگاه شیراز
az.mahmoudi@yahoo.com
10.29252/piaj.2019.99843
جایگاه و نقش دولت در اقتصاد و نوع این حضور، مسئله ی مهم محققان توسعه بوده است. در ایران نیز این موضوع مناقشه ی زیادی بین طرفداران تصدیگری دولت و ایفای وظایف حاکمیتی ایجاد کرده است. سؤال مهم مقاله ی حاضر، بررسی ویژگیهای دولت و نقشهای آن در اجرای برنامه ی سوم توسعه از منظر نهادگرایی است. «دولت خودگردان» و «دولت خودگردان متکی بر جامعه» مهمترین شاخصهای دولت توسعهگرا از دیدگاه ایوانز هستند. نقشهای تولیگری، تصدیگری، قابلگی و پرورشگری دولت نیز قانونمندیهای ایوانز برای تعریف دخالت دولت در توسعه ی صنعتی است. فرضیه ی تحقیق آن است که دولت در برنامه ی سوم توسعه، در شاخصهایی مانند «دیوانسالاری کارآمد، استقلال نسبی دولت و خوداتکایی متکی به جامعه»، افقهایی برای حل مشکلات ساختاری دولت ترسیم کرد، هرچند در حل آنها با چالشهایی مواجه بود. همچنین در این برنامه، بر گسترش برخی از صنایع تأکید شد که ایوانز آنها را مادر صنایع لقب داده است و قدرت «سرریز» و حرکت دهنده به سایر صنایع را دارند. روش این مقاله، تبیینی و از نوع مطالعات کتابخانهای و اسنادی است. هدف تأکید بر اهمیت جایگاه دولت در مسیر توسعه ی ایران و شناسایی نقشهای دولت، بر مبنای دیدگاه ایوانز است تا قوت و ضعف یکی از برنامههای توسعه از منظر اقتصاد سیاسی مشخص شود.
دولت توسعهگرا,نهادگرایی جدید,ایوانز,نانو,صنعت خودرو,برنامه ی سوم توسعه
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99843.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99843_e783a7316c455fd92dee1c22824f487f.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
11
1
2019
11
22
عدم موازنه و الگوهای رفتاری نامتجانس قدرتهای خاورمیانه در مدیریت بحران سوریه (2019-2011)
132
155
FA
ندا
کهریزی
دانشگاه رازی
nedaava17171@yahoo.com
قدرت
احمدیان
دانشگاه رازی
gahmadian@razi.ac.ir
10.29252/piaj.2019.99851
با از بین رفتن ساختار دوقطبی، عدمتوازن بر نظام بینالملل حاکم شد. در موازنه ی قدرت، مدیریت بحرانها توسط دو بلوک انجام میشد، اما پس از فروپاشی این نظام، مدیریت بحرانها بالأخص در مناطقی چون خاورمیانه، امری دور از دسترس به نظر میرسد. منازعه ی فرامنطقهای چندین ساله در سوریه، مثال بارز این گفته است. این پژوهش با رویکردی توصیفی-تحلیلی در پی پاسخ به «چرایی استمرار بحران سوریه و عدم مدیریت آن در شرایط فقدان موازنه ی قوا در نظام بینالملل» است. با بهره گیری از روش کتابخانهای، میتوان یکی از دلایل عدم مدیریت بحران سوریه را «عدم تجانس میان الگوهای رفتاری اتخاذشده توسط قدرتهای منطقه (جمهوری اسلامی ایران، ترکیه، عربستان) جهت مدیریت بحران در شرایط فقدان موازنه در ساختار نظام» دانست. جمهوری اسلامی ایران با اتخاذ الگوی رفتاری مبتنی بر خویشتنداری، عربستان با الگوی رفتاری تهاجمی و ترکیه با رفتاری بدون ملاحظه، تجانسی در رویکردهای خود به بحران سوریه نداشتند. بررسی امنیت و سازوکار مدیریت بحران و قدرتهای دخیل در این فرآیند، حائز اهمیت بسیاری است. هدف این نوشتار، تبیین الگوی رفتاری قدرتهای منطقه است تا نشان دهد که تعارض عملکرد آنان چگونه مدیریت بحران و صلح در خاورمیانه را به امری غیرمعمول تبدیل کرده است. چارچوب نظری پژوهش از پارادایم واقعگرایی بهره گرفته است. در قالب این فرانظریه، از رهیافتهای چندگانه ی مطرحشده توسط بنجامین میلر که در حیطه ی مدیریت بحران چارچوبی منحصربهفرد است استفاده شده است. صلح در خاورمیانه نیازمند الگوهای رفتاری متجانس سه قدرت یادشده است.
مدیریت بحران,الگوهای رفتاری,قدرتهای منطقه ای,ساختار نظام بین الملل
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99851.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99851_438738ce179076fc72dcfa0bcbac76d7.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
11
1
2019
11
22
آیندهپژوهی (الگوی امتداد حال) و کاربست نظریههای روابط بینالملل
156
177
FA
سیدرضا
موسوی نیا
دانشگاه علامه طباطبائی
seyedreza_mousavi54@yahoo.com
10.29252/piaj.2019.99856
این مقاله در پی امکان و نحوه کاربست نظریههای روابط بینالملل در روند آیندهپژوهی است. برخی از آیندهپژوهان به واسطه ی ابتنای آیندهپژوهی بر تصورات و نگرش چرخشی به تاریخ، آیندهپژوهی را روشی تفسیری میدانند و معتقدند که استفاده از چارچوب نظری و یا مفهومی (بهعنوان ابزار تحلیل و تبیین) در مطالعات تفسیری غیرممکن است. در مقابل، برخی استدلال میکنند که روند آیندهپژوهی فقط مبتنی بر تصویر و تصورات نیست، بلکه میتواند مبتنی بر شواهد تجربی (فکتها) باشد؛ پس میتوان از نظریه بهعنوان ابزار تبیین و تحلیل بهره برد. در این مقاله قصد داریم دیدگاه سومی را مطرح کنیم و با تقسیم روند آیندهپژوهی به دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری، نشان دهیم استفاده از چارچوب نظری در مرحله ی اکتشافی، ممکن اما محدودیتزاست، ولی بهرهمندی از نظریه در مرحله ی هنجاری برای آیندهسازی راهگشاست. نتایج این مقاله نشان میدهد که آیندهپژوهی مبتنی بر دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری است. در مرحله ی نخست، آیندههای محتمل طی فرآیندی با راهبرد استقرایی کشف میشوند. محصورکردن این مرحله به چارچوب نظری، محدودیت هستیشناسی ایجاد میکند؛ اما در مرحله ی هنجاری میتوان در مرحله ی سناریوسازی و تجویز از یک یا چند نظریه ی به خصوص پیشبینی نظریهها بهره مند شد. این مقاله کاربست نظریههای روابط بینالملل در آینده پژوهی را با ذکر مثالی از «آینده ی روابط ایران و اتحادیه ی اروپا پس از خروج آمریکا از برجام تا سال 2021» نشان میدهد. روش پژوهش توضیحی-تبیینی است.
آینده پژوهی,ایران,اتحادیه اروپا,برجام,مرحله ی اکتشافی,مرحله ی هنجاری
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99856.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99856_d5e178b20e7dd37521312666d502fa92.pdf