دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
6
2
2015
02
20
چرایی تردید اتحادیۀ اروپا در پذیرش عضویت ترکیه
9
33
FA
عبدالعلی
قوام
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
s_a_ghavam@hotmail.com
رضا
صولت
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
solat_reza@yahoo.com
تلاشهای ترکیه برای همگرایی با اروپا پس از گذشت نیم قرن همچنان بی نتیجه مانده است. در مرحله ی کنونی برای ترکیه و اتحادیه ی اروپا امکان بازگشت از این راه وجود ندارد، بااین حال، اعضای این اتحادیه هنوز قادر به اتخاذ تصمیمی درباره ی عضویت آنکارا نیستند. در مقاله ی پیش رو، قصد داریم نشان دهیم که چرا کشورهای اروپایی همچنان در پذیرش ترکیه به عنوان عضوی از اتحادیه ی اروپا تردید دارند. اگرچه برخی از موارد، مانند مسائل اقتصادی و حقوق بشری به طور رسمی به عنوان دلایل مخالفت با عضویت ترکیه بیان می شود، بااین حال، نمی توان از تأثیر مسائل غیرمادی و نبود هویتی یکپارچه در دو سوی این معادله چشم پوشی کرد.حزب عدالت و توسعه برای عضویت در اتحادیه ی اروپا تا سال 2007 رویکردی کارکردگرایانه داشته است؛ اما بعد از سال 2007 و پس از کودتای قضایی، سیاست خارجی آنکارا از کارکردگرایی به سمت سازه انگاری حرکت کرده است. نویسندگان، با تأیید کارکردگرایی به عنوان بخشی از موانع اتحادیه ی اروپا، به انگارههای سازه انگاری در راستای مذاکرات معتقد هستند.در این مقاله با استفاده از رویکرد سازه انگاری نشان می دهیم که چگونه مسائل هویتی و تصویرهای بیناذهنی در مخالفت برخی کشورهای اروپایی با عضویت ترکیه در اتحادیه موثر بوده است.
ترکیه,اروپا,حقوق بشر,هویت,اقلیت,علوی,کرد,ارمنستان,قبرس
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99292.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99292_bb768fc839c4a366625d587b88661bfd.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
6
2
2015
02
20
«منطقِ جانشینی» در رویکرد ژاک دریدا و ژاک رانسیر به مبادی فلسفهی سیاسی: «نوشتار و سیاست»
34
61
FA
محمدرضا
تاجیک
دانشگاه شهید بهشتی
m_tajik@sbu.ac.ir
محمود
ایرانی فرد
دانشگاه شهید بهشتی
m.iranifard@yahoo.com
افلاتون در همپرسهی فایدروس با تأکید بر گفتارِ لوگوسمحور، نوشتار را درحاشیه قرارداده و آن را چونان جانشینی خطرناک برای گفتارِ زنده که حامل معنا و حقیقت است، معرفی میکند. ژاک دریدا با اشاره به «منطق جانشینی»، فرودستیِ نوشتار در سنت افلاتونی را توجیهناپذیر دانسته و بواسطهی منطقِ دیفرانس، معنا را امری به تعویقافتاده و هموارهمتفاوت میداند. منطقِ جانشینی که از ادبیات ژان ژاک روسو وام گرفته شده، در اندیشهی ژاک رانسیر نیز هویدا شدهاست. «سیاست»، برخلاف بداهت طبیعی و ضرورتی که در فلسفهی سیاسی باستان داشت، برای رانسیر موضوعی است «ممکن» و مترادف دموکراسی که بواسطهی آشکارگیِ دموس (demos) قابلیت وجود مییابد. در این بازنگری، تحقق سیاست/دموکراسی منوط به گذر از پلیس (police )به مثابه دغدغهی فلسفهی سیاسی کهن است. در جستار حاضر این سؤال مطرح است که «کاربستِ منطق جانشینی در کار دریدا و رانسیر به چه نحو بوده و کدام نکات، مشترک یا متفاوت هستند؟». بعنوان نتیجهی بحث میتوان بیاننمود «جانشینی برای هر دو متفکر، بازنگرش در ابعادی مهم از فلسفهی سیاسی را ممکن میسازد. درعینحال، درحالیکه نزد دریدا، ابتدا تشریحکنندهی فرودستیِ نوشتار است و سپس بواسطهی عملکرد دیفرانس و بازی، بیمعنا مینُماید، نزد رانسیر، به مثابه فضایی تهی، منش خلاقه داشته و شرطی تاریخی برای ساختِ سیاست/دموکراسی است.»
افلاتون,ارستو,دریدا,رانسیر,روسو,جانشینی,نوشتار,سیاست
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99282.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99282_eb98de58ae2d89c380a874416b1e9530.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
6
2
2015
02
20
رابطه هویت ملی و هویت قومی بین جوانان شهر زنجان
62
92
FA
حمید
احمدی
0000-0002-2734-6904
دانشگاه تهران
hahmadi@ut.ac.ir
مصدق
گنج خانلو
دانشگاه تهران
ganjkhanlou.m@ut.ac.ir
هویت ملی در عین داشتن عناصر و مؤلفههای مشترک با هویت قومی، از تعدادی عناصر و مؤلفههای اختصاصی نیز برخوردار است. عناصر و مؤلفههای فرهنگ، تاریخ، سرزمین، مذهب و نژاد بین هویتهای ملی و قومی مشترک هستند ولی عناصر و مؤلفههای حاکمیت و استقلال، حکومت، بروکراسی، اقتصاد ملی و سیستم دفاعی مختص هویت ملی هستند. اگر چه هویت قومی همواره زیرمجموعه ی هویت ملی تعریف میشود، براساس نوع نگرش عمومی به مؤلفههای هویتی، یکی از جهتگیریهای ارتباطیِ تقویتی، تخریبی، توازی یا تلفیقی بین دو نوع هویت قومی و هویت ملی برقرار است. مقاله ی حاضر در پی مشخص نمودن نوع جهتگیری رابطهای بین هویت قومی و هویت ملی میان جوانان شهر زنجان در مرداد ماه سال 1390برآمده است. برای این منظور، از طریق روش پیمایشی و با توزیع پرسشنامه بین 380 نفر از جوانان 18-30 ساله، از آنها نظرسنجی به عمل آمد. تجزیه و تحلیل دادهها نشان داد که جوانان آذری در شهر زنجان دارای گرایشات مثبت نسبت به هویت قومی و درعین حال به هویت ملی هستند. به این ترتیب مشخص گردید که بین هویت ملی و هویت قومی جوانان شهر زنجان، نه تنها رابطه ی منفی وجود ندارد بلکه بین این دو هویت جمعی رابطهای تقویتی (با شدت کم) برقرار است. به طوریکه، با بیشترشدن میزان هر یک از دو هویت قومی یا هویت ملی، میزان دیگری نیز بین جوانان زنجانی افزایش مییابد. بنابراین میتوانیم نتیجه بگیریم که بین هویتهای قومی و ملی بین جوانان شهر زنجان، جهتگیری رابطهای تقویتی برقرار است.
هویت ملی,هویت قومی,جوانان آذریزبان,شهر زنجان
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99285.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99285_b4f0b06096dfd19558ce4ff4c8d34363.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
6
2
2015
02
20
ساختارهای مادی و معرفتی تأثیرگذار بر روابط ایران و عربستان سعودی در دوران پهلوی (با تأکید بر دهه های 1950 تا 1970 میلادی)
93
119
FA
مهدی
ذاکریان
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
m-zakerian@srbiau.ac.ir
مهدی
علیخانی
0000-0001-7511-0456
دانشگاه آزاد اسلامی، واحد علوم و تحقیقات
alikhanimail@yahoo.com
ایران و عربستان سعودی از آغاز شکل گیری روابط، مناسبات پرفراز و نشیبی را تجربه کرده اند. این نوسان در روابط هم در دوران پهلوی و هم در دوران جمهوری اسلامی به چشم می خورد. این مقاله عوامل موثر بر روابط ایران و عربستان در دوران پهلوی و پیامدهای این عوامل برای این روابط را مورد سوال قرار داده است، و این پاسخ اولیه را مطرح می کند که به رغم رقابت های منطقه ای و ژئوپلتیکی ایران و عربستان در این دوره، همپوشانی نسبی هویتی و مواجهه با تهدیدات هویتی مشترک در سطح منطقه ای و بین المللی در کنار الزامات ساختاری نظام بین الملل، به همکاری دو کشور منجر گردید. به عبارت دیگر، در ساختار آنارشیک نظام بین الملل دوقطبی، ایران و عربستان سعودی بر اساس ساختار اجتماعی میان «خود»، از یکدیگر به عنوان «دوست» برداشت نموده و براین اساس روابط میان خود را سامان دادند. در این مقاله از روش توصیفی-تحلیلی و دو رویکرد اجتماعی و مادی برای انجام تحقیق استفاده شده است.
روابط ایران و عربستان سعودی,ژئوپلتیک,هویت,سازه انگاری,نوواقع گرایی
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99297.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99297_30eada6856fa9f4f82095bf98656382a.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
6
2
2015
02
20
تحلیل سیاست امریکا در قبال برنامه هسته ای پاکستان از منظر نوواقع گرایی و سازه انگاری
120
148
FA
کیهان
برزگر
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
kbarzegar@hotmail.com
زهرا
محمودی
دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم و تحقیقات
zahramahmoodi61@gmail.com
این پژوهش به بررسی عوامل تأثیرگذار بر شکل گیری سیاست امریکا در قبال برنامه ی هسته ای پاکستان می پردازد. برنامه ی هسته ای پاکستان، به عنوان یکی از بحران خیزترین کشورهای جهان، از مهمترین موضوعات در باب مسائل هسته ای است که امریکا نیز سیاست عدم اقدام قاطعانه و پرهیز از إعمال فشارهای شدید و غیرقابل تحمل را در قبال آن اتخاذ نموده است. فرضیه ی نوشتار حاضر این است که سیاست امریکا در قبال برنامه ی هسته ای پاکستان از متغیرهای ساختار مادی، یعنی ویژگیهای مرتبط با ساختار نظام بین الملل و ساختار غیرمادی، یعنی هویت جمعی و اجتماعی نشأت می گیرد. نویسندگان مقاله برای آزمون فرضیه، ضمن به کارگیری نظریه نوواقع گرایی، به تعریف دو متغیر هویت جمعی و اجتماعیِ نظریه ی سازه انگاری می پردازند و نتیجهگیری می کنند که امریکا، در چارچوب متغیرهای ساختار مادی در نظریه ی نوواقعگرایی، نظیر سد نفوذ کمونیسم، بازدارندگی هسته ای، موازنه قوا، مبارزه با تروریسم و ...، و همچنین به سبب وجود نوعی هویت رقابت آمیز (وضعیت لاکی) به عنوان برآیند برداشت هویت جمعی و اجتماعی واشنگتن و اسلام آباد در قالب متغیرهای ساختار غیرمادی در نظریه سازه انگاری، سیاست عدم مخالفت قاطعانه را در قبال برنامه ی هسته ای پاکستان در پیش گرفته است.
برنامه ی هسته ای پاکستان,ساختار مادی,امریکا,ساختار غیرمادی,هند,بازدارندگی,مبارزه علیه تروریسم,هویت جمعی و اجتماعی
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99271.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99271_948784b2ecfedf89cd0db5cae891cb14.pdf
دانشگاه شهید بهشتی
رهیافتهای سیاسی و بین المللی
1735-739X
6
2
2015
02
20
چالش های اسلام گرایان الجزایر از دهه 1990 به این سو
149
168
FA
خلیل اله
سردارنیا
0000000320332312
دانشگاه شیراز
kh_sardarnia@yahoo.com
رضا
عمویی
دانشگاه علامه طباطبایی
faream@gmail.com
در منطقه ی خاورمیانه و شمال آفریقا در واکنش به ناکامی ایدئولوژی و دولتهای سکولار ملی گرا از دهه 1970 به این سو، اسلام گرایی و جنبشهای اسلامی در طیفها، راهبردها و تاکتیکهای گوناگون گسترش یافتند. باوجوداین، اسلام گرایان در سالهای گذشته به تأثیر از دلایلی همچون گسترش گروه های تروریستی و خشونت طلب مانند داعش و شکست اسلام گرایان در دور دوم انتخابات در مصر و تونس پس از انقلاب با چالش های جدی مواجه شده اند. الجزایر یکی از کشورهایی است که از دهه 1990، بهشدت درگیر تعارض بین دو جریان ملی گرای سکولار و اسلام گرا بوده است اما اکنون، جریان اسلام گرا برخلاف گذشته از نفوذ زیادی در بدنه ی اجتماعی برخوردار نیست. در این نوشتار، پرسش اساسی آن است که، مهم ترین چالش های اسلام گرایان در الجزایر از دهه 1990 به این سو چه بوده اند؟ نگارندگان درصدد هستند تا با روش تحقیق تبیینی- علی و رویکرد جامعه شناختی سیاسی، به این پرسش پاسخ دهند. مهمترین چالش های اسلام گرایان عبارتاند از: فقدان وحدت راهبردی-ایدئولوژیک، عدم برخورداری از سازمان قوی و فراگیر، افت شدید مشروعیتی ناشی از حرکت های تروریستی و عدم پذیرش این نوع جریان انحرافی از سوی نسل جدید جوانانِ برخوردار از تحول فکری- نگرشی. مهمترین یافته ی این تحقیق آن است که درحال حاضر، به تاثیر از چالش های یادشده، به ویژه با انحراف و جهت گیری بخش قابلتوجهی از اسلامگرایان به سمت القاعده، داعش و تروریسم، این جریان با کاهش قابل توجه مشروعیتی مواجه شده است و حزب و جریان ملی گرا-سکولارِ حاکم، باوجود ماهیت غیر دموکراتیک، همچنان در قدرت باقی مانده است.
الجزایر,اسلام گرایی,ملی گرایان سکولار,چالش ها
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99278.html
https://piaj.sbu.ac.ir/article_99278_efacf0baa99a9a4fda2e5833be0f00c5.pdf