در ایران به چرائی عدم موفقیت برنامههای توسعه، پاسخهای مختلفی داده شده، اما توجهی به اهمیت «مبانی فکری توسعه» نشده است. این در حالی است که نظریهپردازی در باب «توسعه»، در آغاز در مکاتبی چون اقتصاد رشد و مدرنیزاسیون که مبتنی بر مفروضات پارادایمی «علم سیاست پوزیتیویستی» و «علم اقتصاد کلاسیک» پردازش شد. این ابتناء، از یکسو تضمنات نظری و عملی خود را دارد و از سوی دیگر، بی توجهی به آن تبعات معینی برای توسعه اندیشی در بر خواهد داشت. در چند دهه اخیر، نظریههای جدید توسعه همچون نظریههای «اخلاق توسعه» و «توسعه انسان»، به صراحت با رجوع و اتکاء به مبانی فکری متفاوت از نظریههای پیشین توسعه به دو پارادیم مدنی، یعنی «پارادایم عرصه عمومی» و«پارادایم بازار» تاسی جسته و هنجارهائی چون «عدالت»، «آزادی»، و«زندگی خوب» را وارد مباحث توسعه کردهاند. اما، در نهایت تنش میان این دو پارادایم مدنی نظریههای جدید را نیز دچار تنش کرده است در اینجا «پدیدارشناسی امر مدنی» بعنوان نوعی مبنای فکری – فلسفی که میتواند با توجه به اقتضائات زمینه و زمانه، تمهیدگر توسعه اندیشی در ایران فارغ از تنش حاصل از دوگانه مدنی مذکور باشد، مطرح شده است.