نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
در سالهای اخیر، شاهد ظهور پویشهایی اجتماعی و سیاسی در سراسر جهان هستیم که بر مطالبۀ «زندگی» تأکید دارند. این امر، ضرورت تحلیلِ عاملیتِ سیاسیِ «زندگی» در چارچوب علم سیاست به منظور گونه شناسی، پیشبینی و مدیریت یا مهار این پویش ها را اجتناب ناپذیر کرده است. در این مقاله، امکان گشودن چنین رهیافتی را دنبال کردهایم. به این منظور، با گذرِ انتقادی از طرح کارل اشمیت از سیاست که معطوف به مراقبت از «شکلِ زندگی» در چارچوب نهاد دولت است؛ ضمنِ ذکر نابسندگیهای این رهیافت، بر ضرورت تحلیل زندگی از خلال «فرم های اجتماعی» که زندگی در درونِ آنها جریان مییابد، تأکید کردهایم(رهیافت زیمل) و با تبیین «اقتصاد» به منزلۀ «فرم زندگی» در زمانۀ حاضر، از انگارۀ زیست سیاستِ فوکو برای تحلیل نحوۀ عملکرد رانۀ اقتصادی در حکمرانیِ زندگی بهره گرفته ایم. پرسشی اصلی مقاله این است که چگونه میتوانیم روزنه ای رو به سوی ارائۀ تحلیلی «سیاسی» از زندگی و عاملیتِ سیاسیِ آن در علم سیاست بگشاییم؟ فرضیه این مقاله آن است که به منظور تحلیل عاملیت سیاسی زندگی در زمانۀ ما، میبایست «اقتصاد» با چرخشی هستیشناختی به ناحیهای در دانش سیاسی تبدیل شود. نوآوری مقاله در این است که ما شکلی از «نقد اقتصاد سیاسی» را پیشنهاد دادهایم که قادر خواهد بود قلمروی مقولات عامِ اقتصادی را به منزلۀ حیطهای که نبرد بر سرِ تولید/بازتولید زندگی فردی و اجتماعی، پیرامون آن جریان دارد، تفسیر کند و با کنار گذاشتن تحلیلهای منسوخ و ناکارآمد در رابطه با جنبشهای جدید اجتماعی، «به شناسایی بازیگران جدید و مسائل تازه» بپردازد.
کلیدواژهها