نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
این مقاله در پی امکان و نحوه کاربست نظریههای روابط بینالملل در روند آیندهپژوهی است. برخی از آیندهپژوهان به واسطه ی ابتنای آیندهپژوهی بر تصورات و نگرش چرخشی به تاریخ، آیندهپژوهی را روشی تفسیری میدانند و معتقدند که استفاده از چارچوب نظری و یا مفهومی (بهعنوان ابزار تحلیل و تبیین) در مطالعات تفسیری غیرممکن است. در مقابل، برخی استدلال میکنند که روند آیندهپژوهی فقط مبتنی بر تصویر و تصورات نیست، بلکه میتواند مبتنی بر شواهد تجربی (فکتها) باشد؛ پس میتوان از نظریه بهعنوان ابزار تبیین و تحلیل بهره برد. در این مقاله قصد داریم دیدگاه سومی را مطرح کنیم و با تقسیم روند آیندهپژوهی به دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری، نشان دهیم استفاده از چارچوب نظری در مرحله ی اکتشافی، ممکن اما محدودیتزاست، ولی بهرهمندی از نظریه در مرحله ی هنجاری برای آیندهسازی راهگشاست. نتایج این مقاله نشان میدهد که آیندهپژوهی مبتنی بر دو مرحله ی اکتشافی و هنجاری است. در مرحله ی نخست، آیندههای محتمل طی فرآیندی با راهبرد استقرایی کشف میشوند. محصورکردن این مرحله به چارچوب نظری، محدودیت هستیشناسی ایجاد میکند؛ اما در مرحله ی هنجاری میتوان در مرحله ی سناریوسازی و تجویز از یک یا چند نظریه ی به خصوص پیشبینی نظریهها بهره مند شد. این مقاله کاربست نظریههای روابط بینالملل در آینده پژوهی را با ذکر مثالی از «آینده ی روابط ایران و اتحادیه ی اروپا پس از خروج آمریکا از برجام تا سال 2021» نشان میدهد. روش پژوهش توضیحی-تبیینی است.
کلیدواژهها