نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
حداقل از زمان ورود نخستین مهاجران به ایران در دوره ی ماقبل مادها، ایران به لحاظ ایدئولوژیک به ایران مزدایی یا خرد مزدایی مشهور بود که در آن کثیری از خدایان، ایزدکده ی ایرانیان را شکل میدادند. اما بهتدریج تصویر خدایان ایرانی روشن و روشنتر شد. البته این امر نسبتی با ساختار قدرت داشت، چنانکه با ظهور دولت ساسانی، همنشینی جالبی میان آیین زرتشت با این دولت برقرار شد. اینکه چرا و چگونه دولت ساسانی از میان کثیری از آیینهای مزدایی چون زروانیسم، میترایسم، مانویت و حتی ادیان وارداتی مثل مسیحیت و یهودیت، به خدای زرتشت پیوست، واجد اهمیت پژوهشی بسیاری است. بدینسان، هدف این مقاله بررسی چرایی و چگونگی اولویت یافتن آیین زرتشت در ذهنیت و عملکرد زمامداران ساسانی است. روش این مقاله، تحلیل گفتمان از نوع گفتمان لاکلا و موف است. بر این اساس، عناصر اصلی گفتمان الهیات سیاسی زرتشتی، عناصر هژمونیک، مفصلبندیها، کارگزار اجتماعی و غیریتساز آن مورد واکاوای قرار خواهند گرفت. بر اساس یافتههای این مقاله، آیین زرتشت واجد مؤلفههایی است که الهیات موجود در آن را برای سیاست یکپارچهسازی، هویت سیاسی و ضدیت با تکثر نیروها که خصلت اصلی حکمرانی ساسانی بود، فراهم میکند. نتیجه آنکه عناصر اصلی الهیات زرتشتی چون هستیشناسی کیهانی، جهانبینی خیمهای، فره ایزدی و خودچیرگی، مبنای اصلی حکمرانی ساسانی را برای اجرای یک سیاست همگونساز در قلمرو پارس فراهم آورد.
کلیدواژهها