نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
از اولین دانشگاه های نونهاد تا دانشگاه های امروزی، تحولات بسیاری در ایدۀ دانشگاه و نظام آموزشی مدرن رقم خورده است. بر سر اینکه آیا اساس دانشگاه با توجه به درآمیختگی آن با فرایند تولید و کسب معرفت (دانش)، مستقل است یا وابسته به قدرت، حتی برساخته است یا برسازندۀ قدرت، هنوز هم مجادلۀ نظری باقی است. سؤال اصلی اینجاست که آیا دانشگاه به منزلۀ یک نهاد مدرن آموزشی، زیست و حیاتی آزادانه دارد یا اینکه اساساً ایدۀ دانشگاه تنها زمانی متحقق خواهد شد که در یک نهاد یا تحت سایۀ قدرت مستقر شود؟ دیگر اینکه دانشگاه در قامت یک نهاد، چرا و چگونه در خدمت ساختار قدرت قرار می گیرد و کارکردهای آن به چه شکلی تحت تأثیر تکنولوژی قدرت قرار می گیرد؟ در این نوشتار، به کمک اندیشۀ لویی آلتوسر و از منظر نظریۀ «ایدئولوژی و دمودستگاههای ایدئولوژیک دولت»[1]، تلاش خواهد شد تا برای پرسشهای فوق پاسخ مناسبی بیابیم. در این پژوهش، سعی بر آن است که نشان دهیم نظام آموزشی، خاصه نهاد دانشگاه، تحت تأثیر تکنیکهای قدرت و نهادهای دولت چه تغییراتی پیدا می کند و این نوع تغییرات چگونه و در چه سطوحی صورت میپذیرد. در این راه، از روشهای تحلیل کیفی، شامل تحلیل محتوا و روش روایی کمک گرفتیم (چراکه به نظر میرسد به جهت ریشه یابی علل یک پدیدۀ خاص چون موضوع این پژوهش و به سبب تاریخی بودن موضوع و محدود بودن روابط و اجزای چنین پدیدۀ سیاسی-اجتماعی ای، روشهایی کیفی چون تحلیل محتوا و روش روایی است که ما را در متن و بطنِ به جامانده از وقایع، یاری خواهد رساند). به همین ترتیب، برای گردآوری اطلاعات و جمع آوری مواد خام این پژوهش، از مشاهدۀ مشارکتی، مطالعۀ اسناد و کتابها و مدارک و مصاحبه های عمیق بهره گرفته ایم. هدف از این پژوهش، آن است که نشان دهیم دانشگاه چه جایگاهی در زندگی انسان امروز پیدا کرده است و یا به سبب نوع ماهیت و کارکردهایی که امروز ارائه می کند، چه فرایندهایی را پشت سر نهاده تا در این عصر چنین ویژگیهای کارکردی را عهده دار باشد.[1] Ideology and Ideological State Apparatuses