نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
دوستی در تاریخ اندیشه سیاسی همواره مورد توجه بوده است. ارسطو نخستین فیلسوفی است که در فلسفه سیاسی خود، جایگاه خاصی را برای دوستی در نظر میگیرد و پس از آن، سنتِ توجه به دوستی در تاریخ اندیشه سیاسی تداوم مییابد. روایتهای متفکران و فیلسوفان سیاسی از دوستی تفاوتهای جدی با یکدیگر دارد؛ اما ژاک دریدا، فیلسوف معاصر، معتقد است که این روایتها مبتنی بر شاخصهای مشترکی هستند که آنها را مخدوش میسازد و آن خودمحوری و تأکید بر همانندی به جای تفاوت است. این مقاله در پی آن است که با بررسی روایتهای دوستی در تاریخ اندیشه سیاسی، نقد دریدا بر آن را مورد تحلیل قرار دهد. دریدا با برقراری پیوند میان دوستی و مفاهیمی مانند آزادی و مسئولیت، این مقوله را بازنمایی "برادری" در شعار سهگانه "آزادی، برابری، برادری" میداند. در نظر دریدا، ما در عرصة سیاسی و اجتماعی همواره هم با "برادر-دوست" طرف هستیم و هم با "برادر-دشمن" و از همینرو، باید بیاموزیم که خودمحوریهای کودکانه را فراموش کنیم و تفاوت میان خود و دیگری را بپذیریم. توازن میان هویت فردی و تفاوت بهسختی به دست میآید و مستلزم شجاعت و بخشندگی است. دوستی واقعی، آمادگی برای هدیهدادن است، نه تنها به دوست، بلکه به دشمن و از همین رو، روایتهای دوستی در اندیشه سیاسی که مبتنی بر ستایش شباهتها و خودشیفتگی هستند، مخدوش و متزلزل اند.
کلیدواژهها