نوع مقاله : علمی - پژوهشی
چکیده
دولت مدرن در مقام تحقق عملی، سابقهای بیش از چهار قرن ندارد، اما ریشههای فکری آن را میتوان تا بیش از دو هزارسال پیش پی گرفت. یکی از بهترین موارد برای این ریشهیابی، نظریة سیاسی افلاطون در باب مدینة فاضله است. افلاطون فلسفه را نیز به عنوان مقدمهای بر اندیشة سیاسی خود پرورش میدهد و جامعهای را مبتنی بر دیدگاه فلسفی مبتکرانة خود ترسیم میکند. با ظهور اندیشههای لیبرال و سکولار در قرون جدید، انتقادات وسیعی به آرای سیاسی افلاطون مطرح شد، گویی جز با نفی آرای وی نمیتوان به دولت مدرن تحقق بخشید. در این مقاله، پس از شرح مختصری از ویژگیهای دولت مدرن، نقاط اشتراک و افتراق آرای افلاطون با ویژگیهای دولت مدرن و نقش افلاطون در شکلگیری دولت مدرن، مورد ارزیابی قرار میگیرد.
کلیدواژهها